سراسر لذت،سراسر شهوت (2)

سراسر لذت،سراسر شهوت (2)

1403/01/02

...قسمت قبل

خب دوباره سلام ،اومدم که ادامه قسمت قبل رو بنویسم براتون.
این داستانم با جزئیات و طولانیه، اگر دوست ندارید نخونید.
بعد از اون اتفاقات و اون سکس و اون حرفایی که با پدرام زدیم رومون نمیشد تو روی هم نگاه کنیم ولی خب از اونجایی که من خیلی زود حشری میشم هنوز یکی دو ساعت نگذشته بود که با یادآوری لذتی که چند ساعت قبل داشتم زیر پدرام میبردم ، دوباره کم کم بدنم داشت گر می‌گرفت و داغ میکرد،دوباره دوست داشتم همه اون کارها رو تکرار کنم ،فقط میخواستم هرچی میخواد و بهش بدم تا دوباره اون لذت و بچشم، واسه همین رفتم تو محوطه پیش پدرام و یه نخ سیگار کشیدیم با هم و در حالی که زل زده بودم به زمین و بدون نگاه کردن بهش گفتم مرسی پدرام، واسه امروز ، تا اومد حرف بزنه گفتم یه دقیقه گوش کن بهم، ببین پدرام تو الان خیلی چیزا از من می‌دونی که تو تمام این سالها نذاشته بودم نه تو و نه هیچ کس دیگه ای بفهمه ،الان واقعا چیزی واسه مخفی بودن ازت ندارم فقط می‌خوام ازت که بخاطر رفاقتمون رازهای منو پیش خودت نگه داری و نزاری آبروم بره .گفت امیرعلی خیالت راحت تا حالا مگه از سکسامون کسی چیزی فهمیده ،اینم‌ مثل همونا. یکم انگار استرس و خجالتم کم شد ،بهش گفتم میخوای امشب و بمونیم اینجا ،اولش یکم بهونه آورد و در نهایت هر دو زنگ زدیم خونه هامون و اجازه امشب و گرفتیم ،موقعی که من زنگ میزدم با مامانم صحبت کنم متوجه شدم که پدرام خودش و نزدیکم کرده تا صدای مامانم و بشنوه و این شهوت پدرام برای مامانم دوباره داشت شعله های شهوت منو بیشتر میکرد .
خلاصه بهش گفتم حالا که همه چی اوکی هست پاشو حاضر بشیم بریم بیرون یه چیز بخوریم یه گشتی بزنیم و دوباره برگردیم ،اونم موافقت کرد ، پدرام که رفت حاضر بشه منم پردیم بالا و دوباره شورت و سوتین مامان و تنم کردم و روشن لباسای خودم و پوشیدم با اینکه واسه اولین بار بود اینکار و میکردم ولی واقعا حشریم میکرد و این شهوت قدرت عقل و ترس و ازم گرفته بود،بلند شدیم راه افتادیم رفتیم تو شهر یه ساندویچ خوردیم و یکم گشتیم و کم کم هوا داشت گرگ و میش میشد که گفتم پدرام برگردیم، تو راه که داشتیم میومدیم با دستم تو ماشین یکم کیرش و‌مالیدم که پدرام اولش یه جون گفت و‌چشاش خمار شد ولی بعدش گفت نکن امیرعلی یهو یکی میبینم شر میشه ، گفتم نترس مراقبم همینطور که داشتیم نزدیک میشیدم به خونه یه جایی رو اون حوالی بلد بودم که نزدیک جاده یه فرعی بود که نسبتا خلوت بود چندباری تنها رفته بودم واسه قدم زدن و شکار کشیدن و بنظرم مکان خوبی بود گفتم پدرام بپیچ تو این خیابون،اونم آروم رفت و یه حدود دویست سیصد متر که رفتیم میون انبوه درختای جنگل کنار همون جاده خاکی گفتم نگه دار، همونجا تو ماشین کش شلوار اسلشش و دادم پایین و‌کیرش و انداختم بیرون و از رو صندلی شاگرد خم شدم روی کیرش و شروع کردم به لیسیدن کیرش جوری میک میزدم که صداش می‌پیچید تو‌ماشین ، بهش گفتم پدرام حواست بیرون باشه، من یکی از فانتزیام سکس تو فضای پابلیک و بازه ، همینجوری داشتم واسه پدرام ساک میزدم و مسته عطر کیرش و نرمی سر کیرش بودم،من عاشق اینم کیر شل و و نیمه شق و‌تو‌دهنم راست کنم واسه همین داشتم مثل چی لذت میبردم ،گاهی نگاه میکردم می‌دیدم پدرام به جای اینکه حواسش به اطراف باشه از لذت چشماش و بسته ، دستش و گرفتم و تو همون حالت قمبل یکم شلوارم و نیمه کشیدم پایین و دستش و گذاشتم روی کونم و گفتم بمالم ، اون همین که یکیم مالید نگاه کرد دید دوباره شورت مامانم تنمه و همین یکم کیرش و سفت تر کرد و یه جونی گفت و همزمان هم سوراخم و می‌مالید و هم شورتم و منم با دست تخماش و جمع کرده بودم بالا و میمکیدم و از پایین تا بالا و برعکس کیرش و ساک میزدم ، اوبم دوباره داشت میزد بالا ،بلند شدم از ماشین پیاده شدم پدرام با تعجب داشت نگاه میکرد از اونطرف رفتم در سمت راننده رو باز کردم و گفتم بشین لبه صندلی ،کیرش پر‌تف ولی لیز بود و‌تو‌دهن خودمم هنوز کلی آب دهنم بود ، شلوارم و تا زیر کونم دادم پایین و با دست یکم تف از دهنم برداشتم و مالیدن لای کون بی موی خودم ،هوا یکم به تاریکی میزد و ما هم وسط یه جاده جنگلی بودیم واسه همین یک‌خیالم از رفت و آمد آدما راحت بود فقط گاهی از لایه درختا نور ماشینهایی که از جاده رد میشدن و می‌دیدم و تو همین حال آروم نشستم تو بغل پدرام و با دست کیرش و تنظیم کردم و با کونم کیر خوشگل پدرام و بلعیدم، هر دو به وضوح از سکس تو فضای بیرون شهوتی شده بودیم و داشتیم میلرزیدم ،کش شورت مامانم به بغلای رونم داشت فشار می‌آورد و تو گوشت رونم کمی فرورفتگی ایجاد کرده و بود که با نگاه کردن به بدن خودم منو حشری تر میکرد ، دستم و از لبه در ماشین گرفته بودم و ارو آروم بالا پایین میشدم ،هیچ‌ صدایی جز صدای جیر جیرکا و چلپ چلپ آرومی که بخاطر چسبندگی تفای لای کونم بود نمیومد ، تو حس شهوتم غرق بودم که یهو یه صدایی تو فاصله چند متری گفت شما چه غلطی می‌کنید دیگه واسه هرکاری دیر شده بود فقط انگار از ارتفاع هزار متریه لذت با سر به زمین ذلت سقوط کرده بودیم از ترس هر دو داشتیم سکته میکردیم،انقد تو حس بودیم که حتی نزدیک شدن این مرد و متوجه نشدیم، چشمامون و باز کردیم دیدیم یه مرد مسن روستایی با سگش و گله گوسفنداش که یکمی دورتر وایستادن داره بهمون نگاه می‌کنه ،دیگه نمیشد کاری کرد تا اومدیم جمع و جور کنیم رسیده بود بالاسرمون،یه مرد حدود ۶۰ ساله با قد کوتاه ولی بدن تو پر و دستای ضمخت ولی قوی ، با همون لهجه محلی گفت ، چیکار میکنید شما دوتا ،با ترس گفتیم هیچی بخدا ،گفت از اون موقع دارم نگات میکنم پسره کونی ،داشتی روی کیرش میشستی و کون می‌دادی ، به غلط کردن افتاده بودم ،حسم داشت می‌پرید ،پدرامم لال شده بود، گفت ببین پسر جان یا منم میکنم یا همینجا میگم این سگم جرتون بده، اولش یکم ترس برمون داشته بود و مقاومت کردیم ولی بعدش دیدم چاره ای نیست وسط این جنگل و شهر غریب با این وضع یه داد میزد کلی آدم می‌ریخت سرمون بخاطر همین به پدرام گفتم پدرام عیب نداره آبش و میارم و میریم خلاص میشیم ،پدارم که دیگه حالا کیرش خوابیده بود گفت باشه نمی‌دونم خودت می‌دونی ، بهش گفتم عمو قبوله ولی بشرطی که اذیتمون نکنی و بعدش بزاری بریم ،گفت پسر جان من اگه میخواستم اذیتت کنم همون موقع داد و بیداد میکردم و محلیا رو‌میریختم سرتون ، منم می‌خوام یه حالی باهات کنم ،اخه می‌دونی چندساله تنهام و غیر جفتگیری این گوسفندا هیچی ندیدم ، گفتم قبول ولی باید کاندوم بزاریا گفت من که ندارم گفتم خودم بهت میدم ،قبول کرد و اومد جلو ،سگش چند متر اونطرف تر خوابیده بود و داشت مارو نگاه میکرد ، در حالی که شلوار خودمو شورت مامانم تا زیر کونم بود نشستم رو دو زانو و شلوار کردیش که خیلیم بو‌ گوسفند میداد و کشیدم پایین یه شرت کهنه پاش بود که وقتی کشیدم پایین نزدیک بود از ترس سکته کنم ،اصلا به جسش نمی‌خورد همچین کیری داشته باشه،کیر پدرام نهایت ۱۵ سانت و با قطر معمولی بود ولی کیر این پیرمرد که حالا میدونستم اسمش حسنه حدود ۱۹ سانت با یه قوس زیادی رو به بالا با کلفتی که بزور دستم و حلقه میکردم دورش و‌با یه سر قارچی درشت و سفت سفت ،یکم نگاه کردم بهش و با دست یکم براش مالیدم ، خودم با اینکه ترسیده بودم ولی حسابی ته دلم قلقلک میومد از اینکه همچنین کیری رو گیر آوردم، شروع کردم یکم سرش و بزور جا دادن تو دهنم و براش خوردن ،یکم با زبون این قوس کیرش و لیس میزدم همزمان به پدرام گفتم توهم بیا جلو و با دو دست کیر هر دو رو گرفتم و شرع کردم یکم برای این و یکم برای اون یکی ساک زدن ولی انصافا اصلا قابل مقایسه نبودن کیراشون ،کیر حسن بشدت سفت و مردونه بود ،مثل کیر پورن استارای تو‌فیلم ولی بدیش این بود تمیز نبود و پشم داشت که من متنفرم ، یکم که ساک زدم بلند شدم و گفتم عمو میخوای بهت کون بدم گفت پس چی باید بدی ،گفتم‌ باشه ولی اینجا نمیشه خطریه و ممکنه دوباره کسی بیاد بگا بریم ،گفت نه باید بدی ،گفتم عمو می‌خوام بهت بدم ولی یه جای بهتر ،اینجا بود که تعجب هر دوتاشونو دیدم ،گفتم برو‌گله رو ببر خونتون من خونم فلان جاست تو روستای فلان یه ساعت دیگه بیا اونجا ،اولش فک کرد دارم میپیچونم و نمیدونست تو دلم خودم دارم واسه اون کیر غش میرم ولی بعد که یکم نشونه دادم قبول کرد شلوارش و کشید بالا و رفت منم به پدرام گفتم زود جمع و جور کن بریم ،پدرامم پرید و روشن کرد و راه افتادیم تو راه یکم که رفتیم و از شوک این اتفاق دراومدیم پدرام گفت دیوونه ای تو ،چیکار داری می‌کنی چرا به یارو آدرس دادی ،منم که نمی‌خواستم پدرام متوجه بشه هول کیرم گفتم خب چیکار میکردم اونجا که نمیشد بعدشم اگر داد و بیداد میکرد مردم می‌ریختن یا هردومون و میکردن یا هر دو رو می‌کشتن. خلاصه رسیدیم خونه و یکم جمع و جور کردیم و به پدرام گفتم بزار بیاد یه دست بکنه و بره ، خلاصه یه ساعت خیلی زود گذشت و دیدیم در میزنن پریدم جلوی در و دیدم خودشه حسنه، اونم که دیده بود درست اومده خوشحال بود ، دعوتش کردم تو ،رفتیم داخل و بعد اینکه یه چایی خوردیم گفتم حسن آقا ببین من بهت میدم و ارضات میکنم ولی بعدش دیگه نباید اذیت کنی و هر روز بیای اینجا گفت نه پسر جان من ابرو دارم کاری بهتون ندارم . خلاصه به پدرام گفتم یه چندتا فیلم بزار ببینه تا حشری بشه ،پدرام که از داشتن شریک زیاد خوشحال نبود فیلم‌و‌پلی کرد ،حسن از دیدن چیزایی که داشت میدید خل شده بود کیرش داشت لباساش و.جر میداد ،من گفتم تا فیلم می‌بینید من برم آماده بشم ،پریدم دوباره تخلیه و کرم و لوسیون بدن و رفتم سر کمد لباسای مامانم ،یکم گشتم تا تا یه شورت سکسی پیدا کنم که یهو ته کمد چشمم به یه مشما خورد بازش کردم دیدم توش یکی دو دست لباس خواب و کاستوم سکسیه،از فکر اینکه مامانم با اینا کس داده دوباره آمپر چسبوندم، یکی از قشنگاش که یه لباس یکسره و توری بود و پوشیدم ،قسمت پشتش باز بود ولی بقیش کیپ تن بود اما بعضی جاهاش توری بود مثلا نوک سینه و اینها ،پوشیدم و به پدرام پیام دادم گفتم بفرستش حموم و بگو با ژیلت پشماش و بزنه ، خودمم مشغول زدن رژ قرمز و سکسی مامانم شدم و دوباره اسپری تاخیری و ژل روان کننده رو به خودم زدم و رفتم سر کشو بابام و کاندوماش و پیدا کردم ،ورداشتم دیدم اوف کاندوماش خارداره ، چه مامان حشری داشتم که با خاردار می‌داده اونم خار درشت،چاره ای نبود آخه نمی‌خواستم با حسن بدون کاندوم سکس کنم خلاصه یه ده دقیقه بعد حسن اومد بیرون، منم چراغا را خاموش کردم و فقط یه آباژور رو روشن گذاشتم و بهشون گفتم بیایید بالا وقتی اومدن بالا تعجب و تو چهره هر دو تاشون دیدم ،پدرام اصلا فکر نمی‌کرد من انقد واسه این پیرمرد مایه بزارم ولی نمیدونست که کیرش واسه من حکم جواهر و داره ، گفتم لخت بشید بیاید جلو ، رو زانوهام نشستم و دوباره با یه شال ایندفعه علاوه بر دستام چشمامم بستم ،حسن درحالی که میومد جلو سوالای قبل پدرام و پرسید ، گفت پسریه کونی تو چقدر جنده ای ،اوب داری؟ چرا لباس زنا رو‌پوشیدی ،اینا واسه کیه ؟ ها؟ از کجا آوردی ؟ منم که چشمام بسته بود حالا یکم خجالتم رفته بود و شهوت جاش و گرفته بود گفتم اینا لباسای مامانمه، لباسای کار مامانمه ، گفت اوف از اون جنده همچین کونی میشه دیگه، حسن و پدرام اومدن دو طرفم و پدرام شروع کرد دوباره زره زره مالیدن کیرش به لب و دهنم و منم درحالی که آه می‌کشیدم با دهنم حالا با چشمای بسته دنبال کیر می‌گشتم ،حسن که دیده بود اینجوری خوشم میاد اونم به تقلید از پدرام همینکار‌و باهام میکرد ،هردو یکم میزاشتن دهنم و من انقد شهوتی شده بودم که لبام سر شده بود نمی‌تونستم با لبام کیرشون و بگیرم فقط حرکت کیرشون روی زبونم و حلقم و‌حس میکردم و وقتی بیرون می‌کشیدن همراهش کلی آب دهنم کش‌میومد و می‌ریخت روی لباس سکسی مامانم که تنم بود،. پدرام گفت کونی داری حال می‌کنی با دوتا کیر؟ تو هرزه ای و اوب داری مگه نه؟ گفتم آره من هرزه ام،جنده‌ شمام فقط کیرتون و ازم نگیرید ، من هنوز کیر حسن و بعد شیو‌ ندیده بودم ،ولی حس میکردم چی شده ،(یه عکس از مدلی که شبیهش هست و آخر داستان می‌زارم) حسن کیرش و گذاشت تو دهنم و شروع کرد تلمبه زدن ،بهش نمیومد ولی خیلی وارد بود،با دست پشت سرم و گرفته بود و تا ته کرده بود حلقم داشتم عق میزدم ،دستام بسته بود و تقریبا صورتم چسبیده بود به شکمش ،اشکام میومد و حس میکردم هر لحظه دارم میمیرم که کشید بیرون و من کلی سرفه کردم و آب دهنم ریخت روی هیکلم ،دویاره و چندباره تکرار کرد که تو همین هین چشم بندم افتاد و تازه کیرش و تو اندازه واقعی دیدم ،چقدر خوشگل بود و درشت به پدرام اشاره کردم دستام و باز کنه ،کیر هردو رو گرفتم و به نوبت ساک زدم، مثل بستنی لیس میزدم و سر کیراشون و میکردم دهنم ، یکم با دست براشون جغ میزدم و دوباره تخماشون و اینبار می‌خوردم ،حسن تخماشم درشت و آویزون بود،این مرد همه چی تموم بود ،داشتم ازش لذت میبردم واقعا . دیگه حس میکردم وقت گاییدنمه، پاشدم یه کاندوم دادم به حسن و گفتم بکش رو‌کیرت ،گفت بلد نیستم ،من تاحالا از این چیزا استفاده نکردم، خودم زانو زدم جلوش و مثل یه جنده کاندوم و باز کردم و کشیدم رو کیرش باور کنید کاندوم به زور می‌رفت رو کیرش و کیپ کیپ بود،کیرش متورم و قرمز شده بود ،سرش باد کرده بود ،چشمای حسن کاسه خون بود رفتم صندلی اوپن و آوردم و نشستم روش و کونم و دادم عقب‌و به‌پدرام گفتم اول تو بکن بزار جا باز کنه سوراخم پدرام اومد جلو و یه تف به کیرش زد و گذاشت رو سوراخم و اروم آروم فرستاد تو ،یکم نگه داشت و شروع کرد تلمبه زدن منم با دستم داشتم کیر حسن و میمالیدم و تازه داشت لذتم شروع میشد که حسن طاقت نیاورد و پدرامو‌ زد کنار و رفت پشتم ، برگشتم نگاش کردم و با چشمای خمار و حشری بهش گفتم حسن جون توروخدا آروم بکن جر میخورم باید ببریم بیمارستان کونم و بخیه بزنی ، گفت نترس،کاذی میکنم معتاد کیرم بشی ،سر کیرش و از لایه سوراخ عقب لباس مامانم گذاشت رو سوراخم و آروم هل داد داخل ،وای خدا سرش داشت پارم میکرد سانت به سانتش و با آرامش داشت وارد میکرد، به پدرام اشاره کردم که بیاد و بده دهنم در حالی که خم شده بودم که کیر پدرام و ساک بزنم کونم قمبل تر شد و یکم رفت عقبتر حسنم از موقعیت استفاده کرد و تا خایه جا کرد ،کش اومدن عضلات کونم و حس میکردم ،نفسم بنده اومده بود از اون همه لذتی که داشتم میبردم ،یه کیر دهنم و یه کیر رویایی هم تا دسته تو کونم بود، درد داشتم ولی دردی لذت بخش ، حسن شروع کرده بود عقب و جلو کردن کیرش و داشت تلمبه میزد برام، واقعا سفیدی چشمام اومده بود و داشتم میمردم از لذت نمی‌تونستم کیر پدرام و خوب ساک بزنم از دهنم درآورده بودم و با دهن باز آه می‌کشیدم نفس نمی‌تونستم بکشم فقط براش میمالیدم کیرش و همه حواسم به کونم بود که بتونم نهایت لذت و ببرم ،کیر حسن چون قوس به بالا داشت وقتی می‌رفت و میومد داعم پروستات من و تحریک میکرد ، تا حالا بیصدا فقط دهنم از لذت باز مونده بود ولی یهو ناله کردم و گفتم حسن ،حسن جان،بکن زنت و ،بکن جندت و ، من برده و بنده کیرتم ، حسن یه جانی گفت و تلمبه هاش و محکم تر کرد ،یکم دوباره کیر پدرام خوردم و تو این پوزیشن چون کیرم و زیر تخمام روی صندلی مالیده میشد داشت دیوونم میکرد، با دستام کونم و باز تر کرده بودم و تا حد ممکن قمبل کرده بودم و واسه حسن کونم و داده بودم بیرون ، خودم با دست محکم میکوبیدم رو‌ی کونم و به پدرام با چشمای خمار نگاه میکردم ، بهش گفتم پدرام دیدی جنده شدم ، دیدی دارن جلو چشمات منو میگائن ؟ پدرام توروخدا بگو به حسن که ولم نکنه بگو منو بکنه، بگو بهش ،آخ کرد منو، بگو‌من برده کیر کلفتشم، پدرامم که دید انقد حشریم کیرش و تا خایه کرد تو حلقم و شروع کرد به گاییدن دهنم ، یکی از پشت حسن میکرد و‌ یکیم از جلو‌ پدرام ،کیر پدرام دیگه راحت تا حلقم می‌رفت ، پدرام می‌گفت دهنت و گاییدم ،دارم دهنت و میگائم ،کیرم دهنت جنده اوبنه ای ،حسن بکنش اینو،این یه هرزه خیابونیه. داشتم میلرزیدم از لذت که حسن‌کشید بیرون و گفت پاشو برو رو تختی که مامانت کس داده قمبل کن و سگی بشین ، رفتم و حالت داگی گرفتم ولی انقد شهوتم زیاد و بود و دوست داشتم کیر و تو خودم حس کنم که سرم و رو تشک گذاشتم و کونم تا حد نهایی که میشد بالا آوردم ،لباس مامانم نمی‌داشت زیاد پاهام و باز کنم بزور با دستام کونم و باز کردم و گفتم بیا حسن جان، بیا بکنم، من مست کیرتم ، به پدرامم گفتم گوشیم و بردار و بدون چهره از گاییده شدنم فیلم بگیر ، حسن اومد با اون بدن پر مو و عرق کردش سوارم شد ،بخاطر مدل کیرش لحظه لحظه ورود کیرش و متوجه می‌شدم ،پدرام رفت آباژور و آورد نزدیک‌تر تا با یه نور محدود و موضعی که ایجاد سایه روشن کرده بود بتونه ازمون فیلم بهتری بگیره ،حسن شروع کرد به ضربه زدن های محکم و پی در پی ، کیر کلفت و سرخش و تا سر میکشید بیرون و یکدفعه تا جایی که بدنش به کونم بچسبه فرو‌میکرد، خارهای کاندوم قشنگ خارش کونم و می‌گرفت و باعث میشد شهوتی تر بشم ،پدرام داشت همزمان از زاویه های مختلفی فیلم می‌گرفت و این بهم حس پورن استار بودن میداد و باعث میشد با حشر بیشتری خودم کونم و به عقب فشار بدم، قشنگ سوراخم قالب کیر کلفت و درشت حسن شده بود، خمار بودم،بدنم سر و بی‌حس بود ،فقط غرق در لذت بودم و لذت، خودمو یک‌زنی تصور‌میکردم که فاحشه هست، که باید لذت بده ، حسن پاهاش کنار صورتم بود ،درحالی که داشت تلمبه های مردونه میزد بهم، شصت پاش و گرفتم ‌ و بو کردم و شروع کردم لیسیدن، پدرام با تعجب نگاه میکرد و گفت وای امیرعلی تو خراب شدی ،خراب و هرزه، مادرت و گاییدم اوبنه ای.
حسن کیرش و کشید بیرون و گفت پاشو روی زانوهات بشین و کونت و قمبل کن از پشت بغلم کرد و کیرش و یه تف‌زد و‌فرو‌کرد پدرامم گوشی و گذاشته بود کنار و کیرشو انداخته بود تو دهنم ،بدجور داشتم گاییده میشدم دیگه از هیجان داشتم جیغ میزدم ،پدرام و حسن جابجا شدن و حسن کاندم و درآورد و کیرشو فشار داد تو دهنم پدرامم یکم اونجوری گایید و سرپام کرد بیخ دیوار یکم لاپایی زد و کیرشو انداخت تو سوراخ، یکم تلمبه زدن که حسن اومد جاش ،جا کردن کیر گنده و قوس دار حسن تو اون پوزیشن خیلی سخت بود ، با هر سختی بود جا کرد توم و شروع کرد به گاییدنم ، واقعا پاهام سست شده بود،از لذت بی‌حال و لمس بودم خودم و سر دادم بغلش ، یکم بعد با پدرام انداختنم رو تخت و به شکم خوابوندم و نوبتی کردنم، من دیگه به جز لذت چیزی نمی‌فهمیدم ،حتی اینکه الان کجام و چه مدته دارم گایییده میشم. حسن گفت من کم کم دارم میام پدرامم وضعیتش مشابه بود ،دوباره به کمر خوابیدم و به حسن گفتم بکن کونم و آبشو بریز روی تخمام ودولم پدرامم گفتم بیا بخورمش برات که بیاد تو هم بریز روی لبام پدرام جون ، حسن شروع کرد به گاییدنم همزمان کیر پدرامم از بغل می‌رفت دهنم و میومد بیرون ،حسن نفساش تند و تند شد و صداش و قدرت ضرباتش رفت بالا ،تا یه دفعه کشید بیرون و آبشو خالی کرد روی تخمام و دولم، آنقدر زیاد و غلیظ بود و بوی آب منی میداد که من تا حالا اینجوریش و ندیده بودم . کیر پدرام و درآوردم و به حسن گفتم از پایین انگشتم کن و به پدرامم گفتم بزار دهنم ،شروع کردم با جون و دل مکیدن و ساک زدن برای پدرام ،انگشتای کلفت حسنم داشت سوراخم و باز تر از قبل میکرد ،خودمم کیرمو با آب کیر زیبا و غلیظ حسن‌میمالیدم دیگه داشتم اوج می‌گرفتم که پدرام کشید بیرون و‌سرش و گذاشت رو‌لبام ،پمپ میکرد آبشو خودمم چند ثانیه بعد پاشیدم بیرون انقدر زیاد و با فشار خالی شدم که تخمام و زیر دلم درد گرفته بود،
هممون خسته و پاره دراز کشیدم و یه چرت زدیم ،بیدار که شدیم پدرام اول رفت سرویس و تو همین تایم من یواشکی و طوری که پدرام نفهمه شماره حسن‌و‌کرفتم ازش ،یه ساعت بعد حسن پاشد و خدافظی کرد و رفت ‌، من و پدرامم خوابیدیم که صبح پاشیم بیاییم تا موقع برگشتمونم اتفاق خواستی نیفتاد .
حالا تو داستان بعد می‌خوام داستان سکس های بعدی و تکی خودم و حسن و اومدنش به خونمون و بگم.


نوشته: Hornyboy سابق

گی
بیغیرتی


👍 12
👎 5
22101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

976126
2024-03-22 02:35:12 +0330 +0330

اگر حسن رو مامانت هم بخوابه خوب میشه

0 ❤️

976186
2024-03-22 15:32:01 +0330 +0330

سری کل داستانهات یه چیز بزرگ کم داشت و اونم لیسیده شدن کونت توسط فاعل هات بود.مفعول-بخصوص مفعول زنونه پوش - اگه تو سکس کونشو به حد مرگ نلیسن اون سکس نیمه کاره و بیفایده است.از لذت زبون داغ روی سوراخ کون غافل نشو

2 ❤️

976377
2024-03-23 20:34:01 +0330 +0330

حسن بیا بخولش

0 ❤️

977039
2024-03-28 00:47:52 +0330 +0330

ادامه بده لطفا

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها