سیل در افغانستان؛ «پیکرهای بی‌جان خانواده‌ام را در خیابان و مزارع پیدا کردم»

نور محمد

منبع تصویر، bbc

توضیح تصویر، نور محمد
  • نویسنده, یما بارز
  • شغل, بی‌بی‌سی

سیل ناگهانی افغانستان را در گرفته است و خانواده‌های بسیاری در توفانی که چون «اژدها» به نظر می‌رسد، غرق در آن شده‌اند.

نور محمد روز پس از سیل، جنازه اعضای خانواده‌اش را در خیابان و مزرعه پیدا کرد. این مرد ۷۵ ساله ۱۰۰ متر دورتر از خانه‌اش بود که صدای غرش هولناک سیل را شنید.

نور محمد به سمت خانه‌اش که همسر، خواهر، پسر و دو نوه‌اش در آن استراحت می‌کردند، دوید. ولی دیر شده بود.

سیلاب ناگهانیِ بنیان‌کن خانواده و خانه‌اش را با هم برده بود.

سیلاب‌های ناگهانی روز جمعه رخ دادند و علت آن‌ها ترکیبی از توفان‌های شدید نامعمول پس از زمستانی خشک بود که باعث سخت‌ شدن زمین در برابر جذب آب باران شده بود.

برنامه جهانی غذا می‌گوید که بیش از ۳۰۰ نفر جان باخته‌اند و ۲۰۰۰ خانه در سیلی ویران شده‌اند که پنج منطقه در ولایت شمالی بغلان در افغانستان را در گرفته است. انتظار می‌رود شمار تلفات افزایش پیدا کند.

ولایت‌های بدخشان، غور، و غرب هرات نیز به شدت آسیب دیدند.

نور محمد می‌گوید: «احساس درماندگی می‌کردم.»

سیل در افغانستان

منبع تصویر، Getty Images

اوایل غروب بود که سرآسیمه در منطقه اطراف خانه‌اش در روستای گاز در بغلان جست‌وجو می‌کرد ولی هیچ نشانی از خانواده‌اش نیافت.

ساعت ۱ صبح تسلیم شد و در نیمه شب به سوی خانه دخترش سعیده که سه ساعت تا آنجا فاصله داشت، به راه افتاد.

او روز بعد به خانه‌اش برگشت و جنازه اعضای خانواده‌اش را پیدا کرد.

می‌گوید: «ویران شدم.»

نور محمد می‌گوید که هرگز چیزی مثل این را در زندگی‌اش تجربه نکرده است – چه در سوانح طبیعی که مرتب در این منطقه رخ می‌دهد، چه در جنگ‌های داخلی که گریبانگیر کشور بوده‌اند.

سعیده که دختر ۲۵ ساله‌اش یکی از نوه‌های نورمحمد بود که جان باخت، می‌گوید صدای توفانی که از راه می‌رسید، مثل هیولا بود و همه وحشت کرده بودند.

در روستای نور، در گاز، که راه جاده‌ای ندارد، بیشتر خانواده‌ها حداقل دو یا سه خویشاوند خود را در سیل از دست داده‌اند و سخت نیازمند کمک‌اند.

روضت الله، پرستاری است که از یکی از روستاهایی که بدترین آسیب را دیده، به نام فلول،‌ با تیم‌اش دیدار کرده است و می‌گوید: «ما به جاهایی سفر کرده‌ایم که همه چیز در آن‌ها از میان رفته است.»

او به همراه ۱۵ نفر پرستار، بهیار و پزشک دیگر به منطقه حادثه‌دیده ولایت سمنگان که در مجاورت آنجاست رفته‌اند.

او می‌گوید که به بیش از ۲۰۰ نفر آدم مجروح کمک کرده‌اند از جمله به مردی که ۱۶ نفر از اعضای خانواده‌اش را از دست داده بود.

او می‌گوید: «چیزی که دیدم بسیار تلخ بود. مردم می‌کوشیدند جنازه‌ها را پیدا کنند. بسیاری از خانه‌ها ویران شده بودند و مزارع آسیب دیده بودند.»

به رغم تمام تلاش‌های روضت الله و تیم‌اش آن‌ها نتوانسته‌اند به بعضی مناطق دوردست دسترسی پیدا کنند که مردم در آن‌جا به شدت به کمک نیاز دارند و نگرانی‌های فزاینده‌ای درباره بیماری‌های منتقل شونده از طریق آب از جمله حصبه و اسهال خونی وجود دارد.

روضت الله هشدار می‌دهد که «آب آشامیدنی وجود ندارد و ممکن است بیماری فراگیر بروز کند.»

در مناطقی که به آن‌ها دسترسی پیدا کرده‌اند، این تیم شروع به راه‌اندازی مراکز امدادی سیار کرده‌ و مشغول جمع‌آوری جنازه‌ها هستند.

نقشه سیل

در روستای گودان بالا، محمد رسول در کنار مزرعه‌ای که روزگاری محصولات‌اش در آن می‌روییدند، پشت سر هم سیگار می‌کشد. مزرعه حالا حوضچه‌ای از آب گل‌آلود غلیظ شده است.

در مسیر رانندگی، هکتارها زمین زراعی – مزارع پنبه و گندم – دیدیم که تماماً نابود شده بودند.

محمد احساس می‌‌کند، خوشبخت است که خانواده‌اش زنده مانده‌اند ولی می‌گوید همه چیز دیگر را از دست داده است.

او زمینی را که محصولات‌اش در آن از میان رفته‌اند، نشانم می‌دهد.

می‌گوید: «این تنها منبع درآمدم بود. احساس درماندگی و بیچارگی می‌کنم.»

مثل ۸۰ درصد از افغان‌ها، درآمد او وابسته به کشاورزی است. محمد می‌گوید نمی‌‌داند چطور زنده خواهند ماند.

او به ویرانه خانه‌اش در دوردست اشاره می‌کند. نمی‌تواند برگردد چون آب سیل هنوز خیلی بالاست.

«حالا دیگر هیچ چیز ندارم. چه کار کنم؟ باید خانواده‌ام را تأمین کنم ولی هیچ چیزی ندارم.»

محمد رسول

حتی پیش از وقوع سیل، سازمان ملل تخمین زده بود که حدود ۲۴ میلیون نفر، بیش از نیمی از جمعیت افغانستان، امسال نیازمند نوعی کمک بشردوستانه‌اند.

فقط محصولات زراعی نیست که دچار مشکل شده‌اند. محمد می‌گوید که همسایه‌اش دو گاو را در سیل از دست داده است. این‌ها تنها اسباب امرار معاش این مرد بودند.

و نور محمد که حالا در خانه دخترش است، می‌گوید تنها دارایی‌اش لباس‌هایی است که به تن دارد.

خانه‌ای که سیل با خود برده است خانه‌ای است که از روزگار کودکی‌اش در آن زندگی کرده است – پدرش آن را ۶۵ سال پیش ساخته بود.

او می‌گوید: «آرزوهایی برای آینده داشتم. پسر و نوه‌ام معلم بودند و افتخار می‌کردم که سهمی در آینده کشور دارند.»

حالا هر دو مرده‌اند.

می‌گوید:‌ «سیل همه چیز را از ما گرفت.»