One-Way Street by Walter Benjamin | Goodreads
Jump to ratings and reviews
Rate this book
Rate this book
One-Way Street is a thoroughfare unlike anything else in literature by turns exhilarating and bewildering, requiring mental agility and a special kind of urban literacy. Presented here in a new edition with expanded notes, this genre-defying meditation on the semiotics of late-1920s Weimar culture offers a fresh opportunity to encounter Walter Benjamin at his most virtuosic and experimental, writing in a vein that anticipates later masterpieces such as On the Concept of History and The Arcades Project.

Composed of sixty short prose pieces that vary wildly in style and theme, One-Way Street evokes a dense cityscape of shops, cafes, and apartments, alive with the hubbub of social interactions and papered over with public inscriptions of all kinds: advertisements, signs, posters, slogans. Benjamin avoids all semblance of linear narrative, enticing readers with a seemingly random sequence of aphorisms, reminiscences, jokes, off-the-cuff observations, dreamlike fantasias, serious philosophical inquiries, apparently unserious philosophical parodies, and trenchant political commentaries. Providing remarkable insight into the occluded meanings of everyday things, Benjamin time and again proves himself the unrivalled interpreter of what he called the soul of the commodity.

Despite the diversity of its individual sections, Benjamin s text is far from formless. Drawing on the avant-garde aesthetics of Dada, Constructivism, and Surrealism, its unusual construction implies a practice of reading that cannot be reduced to simple formulas. Still refractory, still radical, One-Way Street is a work in perpetual progress.

"

105 pages, Paperback

First published January 1, 1928

Loading interface...
Loading interface...

About the author

Walter Benjamin

766 books1,790 followers
Walter Bendix Schönflies Benjamin was a German-Jewish Marxist literary critic, essayist, translator, and philosopher. He was at times associated with the Frankfurt School of critical theory and was also greatly inspired by the Marxism of Bertolt Brecht and Jewish mysticism as presented by Gershom Scholem.

As a sociological and cultural critic, Benjamin combined ideas drawn from historical materialism, German idealism, and Jewish mysticism in a body of work which was a novel contribution to western philosophy, Marxism, and aesthetic theory. As a literary scholar, he translated the Tableaux Parisiens edition of Baudelaire's Les Fleurs du mal as well as Proust's In Search of Lost Time. His work is widely cited in academic and literary studies, in particular his essays The Task of the Translator and The Work of Art in the Age of Mechanical Reproduction. Influenced by Bachofen, Benjamin gave the name "auratic perception" to the aesthetic faculty through which civilization would recover a lost appreciation of myth.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
662 (34%)
4 stars
707 (36%)
3 stars
401 (20%)
2 stars
104 (5%)
1 star
42 (2%)
Displaying 1 - 30 of 204 reviews
Profile Image for Buck.
157 reviews943 followers
December 30, 2009
He who cannot take sides should keep silent.

(Walter Benjamin, One-Way Street)

It’s so easy to hang Benjamin with his own rope that it’s not even fair. The guy’s whole career was one long bout of coquettish indecision. A Marxist who didn’t bother to read Marx, a fellow traveller who never got around to joining the communist party, a Zionist who stayed the hell out of Israel: Benjamin was committed to nothing but his own refusal to commit. And that’s okay. I can sympathize. For a writer living amid the convulsions of the Weimar republic, a certain political aloofness was no doubt the price of intellectual purity. Alright. No problem. But will the academic Pharisees please stop pretending that Benjamin was anything other than a slippery philosophical customer? Sure, he was a terribly brilliant thinker, but his brilliance was clouded by what is politely called “opacity”. Less politely, a sceptical reader might suggest that his portentous obscurity is merely a diversionary feint in a sophisticated game of three-card Monte, a game played at the highest theoretical levels, to be sure, but still a bit of a rip-off in the end. Even Gershom Scholem accused him of “ambiguity, adventurism and acrobatics”, and he was a close friend (he was also quite possibly Benjamin’s intellectual equal, and therefore in a position to call him on his high-grade bullshit.) The Viennese satirist Karl Kraus (no mental midget himself) was mystified by the long essay Benjamin wrote about him: “Maybe it’s psychoanalysis,” he conceded with a shrug. (Benjamin scholars, by the way, tend to quote this as an example of Kraus’s wilful obtuseness, but if Kraus was obtuse, then the rest of us are drooling imbeciles).

But you know what? Despite all my reservations, I still encourage you—no, I double-dog dare you to read Benjamin. The occasional, forehead-slapping insights he provides are worth all the squirming and impatience and muttered f-bombs he’ll cost you. Half the time I honestly have no idea what he’s talking about, and half the time I think he’s plain wrong. But the other half (don’t knock my fractions: I’m an English major) I bow down before his beautifully convoluted mind.
Profile Image for فرشاد.
150 reviews295 followers
August 24, 2016
به تنهایی در درازنای یک خیابان تنها گام برداشتن، جزئی ازطبیعت فیلسوف است. والتر بنیامین، خیابان یک‌طرفه را می‌پیماید و در این حرکت استعاری، با چاقوی انتقادی خون‌آلود، پرده از اندیشه‌های ژرف و پاکدامن می‌درد. خیابان یک‌طرفه، یک دخول جان‌کاه برای ‌اذهان باکره است، حتی برای روسپیان کارآزموده، حتی آن روسپیانی که همواره به مخاطب پشت می‌کنند. دون‌ژوان منتقد، در نهایت آرامش، در تاریکی شب اندیشه، دستش را بر روی انحنای ذهنی مخاطب حرکت می‌دهد و همین‌که دستش به جایی که خواست، همان وعده‌گاه نهانی، می‌رسد، با حرکت زبر و رازآلود سرانگشتانش، به لمس خواستگاه آن اندیشه‌های ژرف می‌پردازد و این‌چنین، ذهن مخاطب را درگیر آن اوج لذتی می‌سازد که از پیش، وی را برای آن آماده کرده است. بنیامین، حتی به این نیز بسنده نمی‌کند. انگشتان انتقاد را به ژرفای خیس و تاریک اندیشه می‌رساند و با یک ارضای وحشیانه، ذهن را از راز بزرگش نجات داده و به روشنایی رهنمون می‌شود. این، بدون شک تعریف "موجه‌ا‌ی" از وظیفه‌ی فیلسوف مدرن یعنی همان ویران‌گری است. خیابان یک‌طرفه، همان مسیری است که رهگذر کمتری دارد و به قول شاعر "همه‌ی تفاوت، از همین ناشی می‌شود". بنیامین برخلاف فلاسفه‌ی قدیم، اروتیسم فکری را از زندگی خصوصی بیرون می‌کشد و معاشقه را به میان اجتماع می‌رساند. خود پیداست که چنین معاشقه‌ی فکری، دیگر جدا از مسئولیت نیست و حالا با حس وظیفه‌ی اجتماعی همراه است. خیابان یک‌طرفه، به دنبال ویران ساختن درون‌گرایی سطحی و تصور التیام‌بخش "انسان جهانی" است. این‌چنین، بنیامین در پی احیا کردن مفهوم روشن‌فکر مستقل برمی‌آید، زیرا به عقیده‌ی او، نسل روشن‌فکران مستقل و مفهوم روشن‌فکری، در حال انقراض و شدیدا کهنه و منسوخ شده است. تم مالیخولیایی اثر، که برگرفته از یک سبک سورئالیستی ویران‌گر است، از همین‌جا ناشی می‌شود و خود را در جامه‌ی رؤیا نمودار می‌سازد. استفاده از لایه‌ی رویا در این اثر، همان فرم فلسفی سورئال رمزآلود غم‌انگیزی‌ست که در آن، روح، زبان و تصویر به هم پیوند خورده است.
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,101 followers
September 11, 2016
چرا بعضی آدم‌های خوب این‌قدر کم‌گو و گزیده‌گو هستند؟ موضوعات این کتاب در عین تنوع و اشاره به حوزه‌های مختلف به شدت موجز و کوتاه‌اند. و از آن دست مطالبی‌ هستند که یک جمله‌اش به تنهایی می‌تواند آغازگر بحث‌های جدی باشد. اگر والتر بنیامین یک «استیو تولتز» درونی می‌داشت مقاله‌اش به جای هشتاد صفحه، هشتصد صفحه می‌شد. من هم به فراخور سطح آگاهی‌ام که چندان هم زیاد و وسیع نبود، از این موضوعات محتوا دریافت کردم. به ویژه درباره‌ ادبیات. دانش بیش‌تر در زمینه فلسفه احتمالا خواننده را به دریافت‌های بیش‌تری می‌رساند.
کتاب را بخوانید. محال است که پشیمان‌تان کند.
186 reviews120 followers
May 20, 2019
شاید اگر بنیامین در عصر "اینترنت" زندگی می‌کرد، این قبیل نوشته‌هایش تبدیل به پست‌های نامتعارف یک وبلاگ می‌شد! می‌خواهم بگویم نوشته‌های کتاب بیشتر از همه به نوشته‌های مالیخولیایی یک وبلاگنویس شباهت دارد که برای خودش می‌نویسد. افکار رویاگونه‌اش را بیرون می‌کشد و روی کاغذ می‌آورد، بی‌آنکه از قاعده خاصی تبعیت کند. "آدورنو" معتقد است که همین فرم مالیخولیایی رویاگونه که به ندرت، به صراحت مفهومی را مطرح می‌کند، ذهن را به اندیشیدن وا می‌دارد، اندیشیدن به آنچه در قالب کلمات، بیان شدنی نیست.

در انتهای نسخه‌ای که من خواندم، دو نقد از "سوزان سانتاگ" و "تئودور آدورنو" درباره کتاب، ضمیمه شده است؛ هر دو سرشار از تعریف و تمجیدهایی که نثر بنیامین را در حد آثار یک پیامبر بالا می‌برند. اما راستش را بخواهید به نظر شخصی من، پیش از فاجعه پیامرسان‌های دسته‌جمعی اینترنتی و اینستاگرام، در فضای وبلاگستان فارسی، می‌توانستی به وفور آدم‌هایی را پیدا کنی که به این سبک می‌نویسند. آدم‌هایی که رویاهایشان را به تعبیر "آدورنو" نه به مثابه وجوهی از ناخودآگاه که به مثابه یک "عین" به تصویر می‌کشند: "رویاهایی در بیداری." نوشته‌هایی که بیرون کشیدن معنی از آن‌ها دشوار است و به هزار راه ذهن را به بازی کشف معانی می‌کشند. اما، وقتی کسی همچون بنیامین چنین متن‌هایی می‌نویسد، می‌توانم، درست یا غلط همیشه امیدوار باشم که چیز درخشانی در میانشان هست که من بخاطر بی‌اطلاعی و بی‌سوادی شخصی‌ام آن را ندیده‌ام و همیشه راه بازگشت و دوباره خواندن و دوباره اندیشیدن، باز است.

خیلی از مطالبش را متوجه نشدم، بخشی از مطالبش را متوجه شدم و نکته‌های نهفته در آن‌ها را پسندیدم و شدیدا تحسین کردم و در مواردی هم احساس کردم صرفا در حال مطالعه هذیان‌گویی‌های یک ذهن پریشانم که قرار هم نیست معنای خاصی داشته باشد، ولی به خواندنش می‌ارزد.
Profile Image for Argos.
1,125 reviews363 followers
December 25, 2019
Çok inandığım bir söz vardır ; “habent sua fata libelli”, yani kitapların kaderi okuyucularına bağlıdır. “Tek Yön”, yazarın ilk kitaplarından, 1928’de yazmış. Deneme ve aforizmaların toplandığı bir kitap. Walter Benjamin’in kitaplarının kaderini de okuyucular belirlemiş. Çok fazla tutulmamış, geniş okuyucu kitlelerince benimsenmemiş.
Aksine edebiyat çevrelerinde çok değer verilmiş, yere göğe konulmamış. Çünkü bu kesim onu “lakonizm”in en yetkin kalemlerinden biri olarak görüyorlar. Yani özlü söz söyleme, kısa ve öz olarak bir fikri en az kelime veya ifade kullanarak anlatma ustası.
Doğrusu ben de okuyucular safında yerimi aldım. Gerek denemelerini, gerek aforizmalarını ortalamanın çok üstünde bulmadım. Hatta ağır ve yoğun bir uslupla yazıldığını bile söyleyebilirim. Edebiyatla profesyonel olarak ilgilenenler farklı düşünüyorlar gördüğüm kadarıyla. YKY Cogito dergisi kalınca “Walter Benjamin” başlıklı bir sayı da çıkarmış.
Başka W. Benjamin okurum tabii ki ancak öncelikli listemde olmaz.
Profile Image for Ahmed Oraby.
1,012 reviews3,093 followers
September 19, 2017
ربما تكمن مشكلة هذا الكتاب، لا في الترجمة، كما سبق لبعض الأصدقاء القول، لكن في طبيعة النصوص نفسها. نصوص تعتبر "منعزلة ثقافيًا" إلى حد كبير، إن بسبب طبيعة ما تناقشه، أو بسبب زمن المشكلات نفسها التي تدور حولها التأملات
بعض النصوص عن البورجوازية، والآخر مشاهد من ذاكرة الكاتب، وكثير منها هو تأملات في مواضيع عابرة، وأخرى حول فن الأدب والمقال والكتابة، وكثير منها كذلك حول السياسة والدين، والبروليتاريا والبرجوازية والدولة والفلسفة والأحلام والثورة والمتسولين
ربما عيب الكتاب أنه ترجم بعيدا عن أرضه، وأنه لم يخدم معلوماتيا بشكل كاف
Profile Image for Karim Halim.
156 reviews4 followers
November 27, 2023
عندي فضول رهيب إني ألاقي النص الأصلي باللغة الألمانية وأترجمه على جوجل حتى عشان أفهم

مشكلتي مش مع المترجم، فمن حق أي حد إنه يجرب ويغلط، مشكلتي مع الناس اللي هو كاتبلهم شكر وعرفان في أول الكتاب عشان شجعوه عالترجمة

أنا حابب أقول لهم انتوا استفدتوا ايه؟ هاه؟
Profile Image for Amirsaman.
439 reviews236 followers
June 4, 2018
کتاب متشکل از 60 قطعه‌ی کوتاه است؛ شبیه گردآوری وبلاگ نویسنده‌ای است که درباره‌ی مکان‌ها، عادت‌های نویسندگی، پندها و فلسفیدن‌های روزمره‌اش نوشته، در 1928 در آلمان. و شاید همین دوریِ زمانی و فرهنگی باعث می‌شود خیلی از قطعات نامفهوم باشند. بقول یکی از ریویونویس‌های گودریدز:
«نصوص تعتبر "منعزلة ثقافيًا" إلى حد كبير، إن بسبب طبيعة ما تناقشه، أو بسبب زمن المشكلات نفسها التي تدور حولها التأملات.»

تقریبا همگی دوستان گودریدزی از کتاب تعریف بسیار کرده‌اند. برای من هم عقاید بنیامین درباره‌ی «نقد» خیلی جالب بود و آقای فراستی را به ذهنم می‌آورد!
«آن که نمی‌تواند موضع بگیرد، باید سکوت کند.»
«برای منتقد همکارانش برترین مرجعیت را دارا هستند، و نه مردم. و از آن کمتر نسل‌های بعد.»
«جدل یعنی کتابی را با استفاده از چند جمله‌ی آن نابود کردن. هر چه کتاب کمتر ب��رسی شود بهتر است، تنها کسی که بتواند کتابی را ویران کند، می‌تواند آن را نقد کند.»
«اهلِ جدل واقعی با همان عطوفتی به بررسی یک کتاب می‌پردازد، که یک آدم‌خوار نوزادی را میل می‌کند.»
«همیشه باید اثبات کرد آرای عامه نادرست است. با این همه آنان همیشه باید حس کنند منتقد نماینده‌ی آن‌هاست.»

خانم سوزان سانتاگ درباره‌ی کتاب می‌گوید: «خاطرات از یک نفر، خاطرات از یک مکان است، و چگونگیِ جاگیریِ او در آن مکان، و چگونگیِ دورزدنش پیرامون آن مکان.»
و نیز از بنیامین نقل می‌کند که «هرگز نمی‌توان کتابی را واقعا فهمید مگر آن که از آن نسخه‌برداری کرد.» که من را به یاد کاری که ما در گودریدز می‌کنیم می‌اندازد!

بنظرم این کتاب متنی باز است برای خوانش‌های چپ.

«قانع کردن، تصاحب کردن یک نفر است، بدون آن که لقاحی صورت پذیرد.»
«خوشبختی یعنی تواناییِ شناختنِ خود، بدون ترسیدن.»
«اگر بناست غذا فایده‌یی داشته باشد، باید تقسیم و توزیع شود: مهم نیست با چه کسی: قدیم، یک گدای سرِ میز سفره را غنی می‌کرد. تنها چیزی که مهم است تقسیم کردن و بخشیدن است، و نه بهانه برای گپ و گفت.»
«آن که خبر مرگ می‌آورد، خود را آدم مهمی می‌پندارد. احساس او - هر چه هم در برابرش مقاومت کند - او را تبدیل به پیام‌آوری از قلمروِ مردگان می‌کند.»
«کیست که حتّا یک بار هنگامی که از مترو به هوای آزاد آمده و قدم به آفتاب درخشان گذاشته، از خود بیخود نشده باشد؟»
Profile Image for Pooya Kiani.
388 reviews108 followers
February 8, 2016
برای خواندن این کتاب، باید شناختی از منش و شگرد نوشتاری بینامین داشت. شناخت از پروست (که بنیامین مترجم کارهای او بوده)، شناخت از نوع متفاوتِ گزین گویه نویسی‌ توسط نیچه (که به اندازه‌ی بنیامین دگراندیش، مثل بنیامین آلمانی و مالیخولیایی و باز مشابه بنیامین مورد علاقه‌ی پست‌مدرنیست‌ها بوده) ، و شناخت از انگاره‌ی نگارشی بنیامین (با کمک دو سه صفحه اول از مقاله ی آدورنو در آخر همین کتاب و مثلا فصل مربوط به بنیامین در کتاب خاطرات ظلمت بابک احمدی) برای بهتر و صحیح‌تر فهمیدن و ارتباط گرفتن با این کتاب، که از دید دوستان برای هیچ و همه کس پیشنهاد شده، لازم است.
Profile Image for Amir .
586 reviews38 followers
October 29, 2014
یک کتاب برای همه‌کس و هیچ‌کس تمام‌عیار. امکان نداره کسی کتاب رو بخونه و جایی از اون مخاطب یکی از جمله‌ها نباشه. هرچند که گاهی احساس میشه ترجمه‌ اون‌قدر که باید رسا نیست؛ گاهی حتی گزینش کلمه‌ها هم نامناسب هست و باعث میشه یه موتور تعویض کلمات به طور خودکار توی ذهن‌تون روشن بشه. راستی؛ خیلی از تک‌جمله‌های کلیدی بنیامین رو میشه تو همین کتاب پیدا کرد. بله، «همه‌ی ضربه‌های کاری با دست چپ نواخته می‌شود» هم توی همین کتاب هست
...
شباهت‌های کتاب‌ها و روسپی‌ها هم هم‌چنین
...
Profile Image for Guillermo.
299 reviews128 followers
January 28, 2021
«Ser feliz significa poder tomar conciencia de uno mismo sin llevarse un susto».
Profile Image for Ali Feghhi.
32 reviews29 followers
December 21, 2018
کتابی بدخوان، که نمیدانم مشکل از کم فهمی خودم، ترجمه ی تحت اللفظی مترجم و یا بیگانگی ام با سبک نوشتن بنیامین بود.
خیابان یکطرفه که در نگاه اول کمی غیرمعمول بنظر می آید، مجموعه ای از جستارهای فسلفی سیاسی و تکه نصیحت های نویسنده است. فرم شاخص ادبی بنیامینِ نا آشنا، جستارنویسی بود. او برای هرکدام از قطعاتش، حد و مرزی سفت و سخت قائل میشد. به قول سوزان سونتاگ: " جستارهای مهم بنیامین جوری است که انگار به موقع تمام می شوند، پیش از آنکه خود را ویران کنند." گویی می خواسته در هر جمله اش همه چیز را جا دهد.
در اکثر قطعات از تشبیهات و استعارات فراوان استفاده شده است:" کتاب‌ها و روسپی‌ها را می‌توان به بستر برد. به ندرت کسی که تصاحب‌شان می‌کند، شاهد مرگ‌شان می‌شود. پیش از آن که عمرشان به سر رسد گم و گور می‌شوند. -کتاب‌ها و روسپی‌ها خیلی علاقه دارند توضیح دهند چگونه این به این روز و حال افتاده‌اند و از گفتن هیچ دروغی فروگذار نمی‌کنند. در واقع، اغلب سیر و چگونگی ماجرا را متوجه نشده‌اند، سال‌ها دنبال دلشان رفته‌اند، و روزی بدن فربه در همان نقطه‌ای برای خودفروشی می‌ایستد که صرفا برای آموختن درس زندگی توقفی داشته است. و ..."
"کودکی که به غذاها ناخنک میزند و دستش از لای شکاف نیمه باز گنجه ی خوراک تو می رود، مانند عاشقی است در دل شب. مثل معشوقی که قبل از بوسیدن معشوق، او را در آغوش می گیرد، دستش از لمس وعده گاه نهانی اش با خوراکی ها محظوظ می شود، پیش از آنکه دهانش شیرینی شان را بچشد."
"اتاق رئیس مملو از اسلحه است، آن تجمل ظاهری که واردشوندگان را در اولین نگاه مقهور میکند. تلفن روی میز یکی در میان زنگ میزند. حرف شما را در مهمترین لحظه قطع می کند و زمان مناسبی در اختیار طرف مقابل می گذارد که پاسخی تدارک ببیند. در این فاصله قطعه های گفتگو نشان می دهد که در اینجا به چه کارهای مهمتری رسیدگی می شود. شما این را با خود می اندیشید و کم کم از موضع خود عقب نشینی می کنید ..."
خودِ بنیامین سبک تمثیلی خود را در سرچشمه های نمایش سوگبار آلمانی چنین توضیح داده است: "تنها لذتی که فرد مالیخولیایی برای خود مجاز می شمرد، تشبیه است و این لذتی توان بخش است."
در انتهای کتاب، مترجم دو نقد را ضمیمه کتاب کرده که شاید در نتیجه گیری و فهم بهتر بی تاثیر نباشد.
Profile Image for Iman Rouhipour.
65 reviews
April 22, 2021
در شروع فیلم «گرند بوداپست هتل» مردی که رو به دوربین سخن می‌گوید - و چهره‌اش هم بی‌شباهت به والتر بنیامین نیست - ذکر می‌کند :
" مردم فکر می‌کنن ذهن نویسنده مدام مشغوله و از هر چیز به ظاهر ساده یه داستان فوق‌العاده می‌سازه. در حالی که واقعیت برعکس اینه و مردم برای نویسنده داستان زندگی‌شون رو تعریف می‌کنن و نویسنده کافیه که گوش کنه. "
(با کمی دخل و تصرف)

خیابان یک‌طرفه‌ی والتر بنیامین دقیقاً عکس این نظر را نشان می‌دهد. بنیامین منتظر دریانوردان نمی‌ماند که داستان سفرهاشان را تعریف کنند بلکه با نگاه‌کردن به گام‌های آن‌ها به س��ت آبجوفروشی کل داستان را حدس‌ می‌زند.
کتاب درباره‌ی دیدن و نوشتن است و بنیامین با کلماتش به‌خوبی خواننده را همراه خود به گشت‌و‌گذار می‌برد و دنیا را نشانش می‌دهد.
دو مقاله‌ی انتهای کتاب و هم‌چنین فصل اول کتاب «خاطرات ظلمت» از‌ بابک احمدی که مقاله‌ی بلندی‌ راجع به زندگی و اندیشه‌ی والتر بنیامین هست بسیار سودمند هستند.
Profile Image for Mohammadjavad Abbasi.
64 reviews35 followers
April 1, 2016
نوشته های من مانند راهزنانی که در گوشه و کنار راه کمین کرده اند،مسلحانه سر راه سبز میشوند و ما را از اعماق باورهایمان به در می آورد



در نوشته ها و جمله های والتر بنیامین باید تفکر کرد نمی توان از آن به راحتی گذشت و همین رمز آلود بودن است که بعد از تامل در آن باعث لذت میشود.نوشته های والتر بنیامین شبیه سبک نیچه است که مرزهای بین ادبیات و فلسفه را از بین میبرد و همین عامل است که برخی تا بدانجا رفته اند که گویند نیچه و هم چنین والتر بنیامین اصلا فیلسوف نیستند!!!این سبک نگارش کتاب که عنوانی را برگزیده و در مورد آن جملاتی را بنویسیم برایم جالب توجه بود و قبلا ندیده بود.تعدادی از جستار ها برگرفته از رویا های بنیامین است که آن ها یادداشت کرده است
Profile Image for فهد الفهد.
Author 1 book5,048 followers
December 17, 2015
شارع ذو اتجاه واحد

شذرات مظلومة – لأنها كانت تستحق ترجمة أفضل وهوامش ضخمة – للفيلسوف الألماني اليهودي المظلوم بدوره والذي مات منتحراً على الحدود الفرنسية الإسبانية هارباً من الاجتياح النازي والذي كان يبدو لحظتها وكأنه لا يقهر، زال الاحتلال النازي وبقي والتر بنيامين من خلال كلمات وسطور أقوى من الويرماخت ونخبتها الأس أس.
Profile Image for سامان.
118 reviews8 followers
Read
July 6, 2022
تنها راه شناختن یک نفر، دوست داشتن او بدون هیچ امیدی است...
.
یادمه یه‌بار به یکی گفتم که این، بهترین کتاب دنیاست. خوندنش چندین ماه طول کشید و جالب این‌که از یه جایی به بعد شبیه فال گرفتن بود. هر از گاهی بازش می‌کردم و یک یادداشت می‌خواندم و بیش‌تر از اون نمی‌تونستم. منو در خودش غرق می‌کرد و روزها بهش فکر می‌کردم (و احتمالاً تا آخر عمر منو رها نخواهد کرد). لذت بی‌نهایت بردم از شیوه‌ای که بنیامین می‌نویسه؛ از گزین‌گویه‌هایی که گاه عقلانی به‌نظر میان و گاه کیفیتی پیامبرگونه پیدا می‌کنند. پر از مالیخولیا؛احساسات و تجربه‌های متفاوت...
.
ارضای جنسی مرد را از رازش نجات می‌دهد؛ این رازی‌ست که نه از جنسیت‌اش بلکه از ارضای آن ناشی می‌شود. و شاید تنها در آن دوپاره می‌شود-و نه گشوده. این راز را می‌توان به حلقه‌یی تشبیه کرد که پای او را به زندگی زنجیر می‌کند. زن حلقه را می‌شکند؛ مرد برای مرگ رها می‌شود، زیرا زندگی‌اش رازش را از دست داده است. این است که موفق می‌شود، دوباره متولد می‌شود. و همان‌طور که معشوقش او را از طلسم مادرش آزاد کرده است، زن او را به معنای واقعی کلمه از «مام زمین» جدا می‌کند -قابله‌یی که بند نافی را قطع می‌کند که از راز طبیعت بربافته شده است.
.
پی‌نوشت: دو مقاله‌ی آخر کتاب از سانتاگ و آدورنو لذت مطالعه‌ی کتاب رو به حد اعلا رسوندند.
..
(آپدیتِ اولین روزِ اولین تابستانِ قرن)

بنیامین در مسیر فلسطین بود که مجذوب آسیه لاسیس می‌شه و می‌ره سمت -ریگا- مسکو و مارکسیسم. آسیه‌ی زیبا با اون چشم‌های مغرور، غمگین و میخ‌کوب کننده. گاهی فکر می‌کنم که سرنوشت آدم‌ها چه راحت وابسته به چهره‌هاشونه و این‌طوری سرنوشت بنیامین و فلسفه و تاریخ در مسیر چشم‌های آسیه دگرگون می‌شه
Profile Image for Maryam.
99 reviews18 followers
June 26, 2017
هیچ چیز درمانده تر از حقیقتی نیست که همان طور  بیان شود که به ذهن خطور کرده است. این گونه نوشتن حتی به یک عکس بد هم نمی ماند. و در حالی که ما زیر پارچه سیاهی سر فرو برده ایم، حقیقت مانند کودک یا زنی که ما را دوست ندارد از این که جلو عدسی دوربین نویسنده بی حرکت بماند و لبخند بزند امتناع می کند. حقیقت خواهان آن است که در یک ضربه از جایی که در آن غرق شده است ، یا با قیل و قال، یا موزیک، یا فریاد کمک طلبانه ناگهان بدرخشد و به در آید...!
Profile Image for مهسا.
247 reviews25 followers
May 13, 2022
کسی که احساس می‌کند ترکش کرده‌اند، کتابی به دست می‌گیرد؛ و با اندوهی بزرگ درمی‌یابد صفحه‌یی که می‌خواهد ورق بزند، قبلاً بریده شده است، و حتّا اینجا به وجودش نیازی نیست.
Profile Image for Majeed Estiri.
Author 6 books510 followers
August 18, 2022
تیر ماه پارسال من شبهایم را با خواندن کتاب فوق العاده "انسان تک ساحتی" از هربرت مارکوزه زیبا میکردم. این بود که تیر ماه امسال هم اشتیاق داشتم کتابی از یک متفکر مهم دیگر مکتب فرانکفورت بخوانم. اما خب این کتاب خیلی توی ذوقم زد و مجبور شدم نیمه کاره رهایش کنم. بله کمابیش متوجه بودم که بنیامین داردزیبایی شناسی نامتعارف خودش را ارائه میدهد و این تقریبا قرینه همان کاری است که مارکوزه میکرد. هر دو در حال شکستن ساختارهای کهنه زیبایی شناسی هستند اما خب بخشهای زیادی از این کتاب بسیار دیریاب و حتی مسخره است! امروز بعد از یک ماه باز کتاب را برداشتم و یک راست رفتم سراغ نقد و تحلیل سانتاگ در آخر متن. در متن سانتاگ یک کلمه هم اشاره به مکتب فرانکفورت نیست. این به کنار، مهم ترین کلیدواژه سانتاگ برای توضیح جهان ذهنی و ادبی بنیامین "مالیخولیا" است! چرا باید برای ورود به جهان دیریاب نویسنده ای که یک منتقد فوق العاده او را فقط مالیخولیایی توصیف میکند زحمتی بر خود هموار کنیم؟ با این حال برخی توضیحات سانتاگ درباره علائق خاص بنیامین برایم جالب بود و برخی از این علائق مالیخولیایی را در خودم هم پیدا کردم. شاید کتاب را به این زودی ها به کتابخانه پس ندهم چون اصلا کتابی برای یک بار خواندن نیست. هدیه ای است از یک مالیخولیایی به دیگر مالیخولیایی ها. البته متاسفانه بخشهایی که مربوط به تجربیات خیلی شخصی نویسنده هستند کم نیستند.
Profile Image for Anastasiia Mozghova.
416 reviews621 followers
February 18, 2022
однозначно стоит читать ради таких моментов, заставляющих задуматься: "на какие вопросы мы получаем ответ? разве не остаются все вопросы прожитой жизни позади, словно деревья, заслонявшие нам обзор?"

ради таких, которые цепляют и радуют: "я рано научился оборматывать-обматывать самого себя словами-кружевами".

и наконец: "быть счастливым — значит уметь без страха заглянуть в себя."
Profile Image for نوري.
864 reviews309 followers
February 24, 2017

الأعمالُ المكتملةُ أقل وزناً بالنسبة للأشخاص العظام من تلك الشذرات التي يستمر عملُهم عليها طوال حياتهم.

-------------------------------------

كيف تُعبر عنا تلك الشذرات!
فلسفة جديدة، ليست على نفس النسق، غير ملتزمة بشئ، وربما ذلك هو سر تعلقنا به.. إنها تعبر عما يخامر عقولنا من تساؤلات في لحظات هي أبعد ما تكون عن التفكير في شيئاً ما،

عذراً فالتر.. لقد حالت الترجمة بيني وبينك.
Profile Image for Nahed.E.
614 reviews1,786 followers
February 20, 2019
القراءة الأولي للمفكر الألماني والتر بنيامين
حسنا، لقد عرفت بعض أفكاره، لكني صراحة لم استمتع إطلاقا، فالأفكار مبعثرة بصورة يصعب معها متابعة القراءة بسلاسة، فضلا عن عدم توافر عنصر الجذب، فالعبارات بعضها مبهم، وبعضها الاخر ابتعد تماما عن دائرة اهتمامي
هل العيب في الترجمة ؟
حقا لا أعلم، ربما، وربما العيب في طبيعة النصوص نفسها، التي جعلتني اشعر بعزلة شديدة اثناء قرائتها .. علما بأنني قد قرأت الكتاب بترجمة أحمد حسان، وليس ناجي العونلي، وقد قرأت ديوانا مترجما لأحمد حسان من قبل، وكانت ترجمته جيدة
..
هذه النجمة لفكرة او فكرتين ربما لفتا انتباهي قليلا
لكني حقا لا أتذكرهما الآن
!!!
Profile Image for Mary Kaimatzoglou.
284 reviews28 followers
August 9, 2020
Δυνατή η φιλοσοφική σκέψη του Μπένγιαμιν με ανάλυση και ευστοχία.Ωστόσο,σε κάποια σημεία με κούρασε. Μια φράση που κρατάω σε γενικές γραμμές μεταξύ άλλων είναι η εξής:''Ο μόνος τρόπος να γνωρίσεις έναν άνθρωπο είναι να τον αγαπάς χωρίς ελπίδα''.
Profile Image for Parisa.
138 reviews306 followers
November 10, 2015
هیچ چیز درمانده‌تر از حقیقتی نیست که همان‌طور بیان شود که به ذهن خطور کرده است
Profile Image for سیاوش.
220 reviews1 follower
June 13, 2019
بنیامین اندیشمند و ادیبی نامتعارف بود. قالب سخت ذهنی و ویژگیهای اخلاقی و عاطفی اش راه رسیدن او به مقامهای دانشگاهی را سد کرد. آثار نوشتای بنیامین اغلب به صورت مقاله، گزین گویه و تکه تکه است. حتی رساله ی دکترای او بیشتر شبیه تاملات فلسفی است تا شرح و تفسیر مدلل و روشمند. خیابان یک طرفه آخرین کتابیست که از بنیامین در طول حیاتش چاپ شد.
بهرحال باید به این قول گوته اقتدا کرد که گفت
برای درک شاعر
باید به سرزمین او رَوی.
Profile Image for roz_anthi.
166 reviews140 followers
April 9, 2023
«Η στιγμή είναι το καυδιανό δίκρανο κάτω απ' το οποίο το πεπρωμένο υποκλίνεται μπροστά του. Το να μεταβάλεις την απειλή του μέλλοντος σε εκπληρωμένο παρόν, αυτό το ευκταίο τηλεπαθητικό θαύμα, είναι έργο αυτούσιας πνευματικής ετοιμότητας.
[...]
Κάθε πρωί η μέρα απλώνεται σαν φρέσκο πουκάμισο επάνω στο κρεβάτι μας· αυτό το άφθαστα λεπτό, άφθαστα πυκνό πλέγμα καθαρής προφητείας μας πάει γάντι. Η ευτυχία των επόμενων εικοσιτεσσάρων ωρών εξαρτάται από το αν θα καταφέρουμε ξυπνώντας να την αντιληφθούμε».

💖
Profile Image for Michael.
3 reviews
May 31, 2023
Poppin' bottles in the ice, like a blizzard
When we drink, we do it right gettin' slizard
Sippin' sizzurp in my ride (in my ride) like Three 6
Profile Image for Mostafa.
368 reviews9 followers
May 11, 2019
انقدر مختصر و مفید نوشته شده که هرچند خط با یه موضوع جدید ذهنتون رو درگیر میکنه، جوری که نمیشه چندصفحه رو راحت پشت سر هم خوند
Profile Image for Philippe.
658 reviews589 followers
January 4, 2022
Each morning the day lies like a fresh shirt on our bed; this incomparably fine, incomparably tightly woven fabric of pure prediction fits us perfectly. The happiness of the next twenty-four hours depends on our ability, on waking, to pick it up.

Is there anyone who has not been stunned, emerging from the Métro into the open air, to step into brilliant sunlight? And yet the sun shone just a brightly a few minutes earlier, when he went down. So quickly has he forgotten the weather of the upper world. And as quickly the world in its turn will forget him. For who can say more of his own existence than that it has passed through the lives of two or three others as gently and closely as the weather?

How much more easily the leave-taker is loved! For the flame burns more purely for those vanishing in the distance, fueled by the fleeting scrap of material waving from the ship or railway window. Separation penetrates the disappearing person like a pigment and steeps him in gentle radiance.

What is ‘solved’? Do not all the questions of our lives, as we live, remain behind us like foliage obstructing our view? To uproot this foliage, even to thin it out, does not occur to us. We stride on, leave it behind, and from a distance it is indeed open to view, but indistinct, shadowy, and all the more enigmatically entangled.


description
Gent, Citadelpark, 2015
Profile Image for Ahmed K-masterly {Cruel Sanity}.
344 reviews19 followers
June 7, 2020
مقالات نقديه سطرت بعبارت متقنه فريده، كتبها المفكر ألعالمي الحذق "فالتر بنيامين" بفكر خاص لذلك تتطلب قارئ جاد وقراءه دقيقه خالصه، قد اختار العبارات بدقه وحتى عناوين المقالات كانت رفيعه وتحمل في طياتها فن وأدب عالي.
"هو يكتب من منظور نقدي خاص يجعله من زمرة أولئك الذين يعسر تصنيفهم أو مقارنتهم بغيرهم".
هوفمانشتال عن فالتر بنيامين.
"لم يتعلم لا السباحه مع التيار ولا السباحه ضد التيار"
حنا آرنت عن فالتر بنيامين.
Displaying 1 - 30 of 204 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.