داستان سکسی خواهر بیوه و برادر شهوتی - داستان سکسی متنی - کون باز | KONBAZ رفتن به مطلب

داستان سکسی خواهر بیوه و برادر شهوتی


chochol

ارسال‌های توصیه شده

     زن بیوه × تابو × برادر × داستان سکسی × سکس زن بیوه × داستان زن بیوه × سکس تابو × داستان تابو × داستان برادر × سکس برادر ×

هر زنی توی وجودش یه هرزه جنده داره

25سالم بود که شوهرم فوت کرد و من و دختر 3 سالم رو تنها گذاشت منم پولی نداشتم و برگشتم خونه پدریم ،بابام یک
سالی میشد فوت کرده بود و مامانمم کلاس خیاطی داشت و خرجمون از مستمری بابام و کلاس خیاطی مامانم میگذشت تازه داداش کوچیکم فرزاد هم دانشگاه آزاد میرفت و شهریه دانشگاه اونم بود منم دوست داشتم کار کنم تا کمک خرجمون باشه اما مامانم قبول نکرد و گفت تو به کارهای خونه و دخترت برس
مامانم از صبح تا ظهر کلاس خیاطی داشت و ناهار می خورد و میرفت بازار برای پارچه و گرفتن سفارش عمده و خیریه همسایمون مولود خانم سر میزد و شب مولود خانم میرسوندش خونه تقریبا این برنامه هر روزش بود به جز اینکه اتفاق خاصی بیفتد فرزاد هم در هفته 3 روز از صبح تا عصر دانشگاه بود تقریبا توی خونه بیشتر اوقات تنها بودم واقعا حوصلم سر میرفت بهترین روزهام روزایی بود که فرزاد خونه بود هم با هم خیلی حرف میزدیم هم با دخترم روژین بازی میکرد و از نق نق هاش راحت میشدم
یه روز صبح بیدار شدم روژین و فرزاد خواب بودن حوله ام رو آماده کردم رفتم یه دوش بگیرم وقتی دوش گرفتم حولمو دور خودم پیچیدم و اومدم رفتم توی اتاق لباس یه تاپ و شلوار پوشیدم خواستم بیام بیرون که فرزاد اومد توی اتاق و در رو هم بست بهش گفتم چته خرخون ؟ چسبوندم به دیوار و دستش روی کش شلوارم بود و می خواست شلوارم رو بکشه پایین و میگفت فرحناز تو رو خدا ؟ تو رو جون هر کی دوست داری ؟ می خوام فقط ببینمش گفتم خیلی بی شرفی من خواهرتم گفت نمیگم که کاری کنیم فقط می خوام ببینمش دستمو به کش شلوارم گرفته بودم و گفتم فرزاد عوضی بس کن ما خواهر برادریم گفت نمیگم که کاری کنیم فقط می خوام ببینمش همه دوستام دوست دختر دارن از کوس دوست دختراشون میگن من فقط می خوام ببینمش گفتم گمشو عوضی یعنی تو تا حالا ندیدی ؟ گفت می خوام واقعیشو ببینم تو رو خدا فقط یه لحظه ؟انقدر التماس کرد دلم براش سوخت گفتم این اولین و آخرین بارت باشه گفت قووول میدم دستمو از روی کش شلوارم برداشتم و آروم شلوارم رو کشید پایین شورت نمی پوشیدم و کوس تمیز و سفیدم رو دید گفت وای چقدر خوشگله مثله توی فیلما مو هم نداره و خم شد بوسیدش گفت چه بوی خوبی میده خندم گرفته بود از حرفا و رفتاراش چند بار بوسیدش و لیسش زد و شروع کرد خوردنش تمام صورتش توی کوسم بود منم خیلی وقت بود سکس نداشتم شهوتم تحریک شده بود و حس لذت بردن باعث شد بهش اجازه بدم به کارش ادامه بده که صدای روژین اومد و گفتم بسه بسه روژین بیدار شده و بلند شد و منم شلوارم رو کشیدم بالا و رفتم دست و صورت روژین رو شستم و صبحانه تخم مرغ نیمرو درست کردم و 3 تایی خوردیم و برای روژین زدم کارتون ببینه چون فقط با پخش کارتون بود که می نشست جلو تلویزیون تا من به کارام برسم داشتم ظرفای تخم مرغی رو می شستم که فرزاد از پشت بغلم کرد گفتم تو قول دادی گفت تو رو خدا بذار کونتم ببینم گفتم گم میشی یا جیغ بزنم ؟
گفت جیغ بزن اولین نفر بچه خودت میترسه و گریه میکنه الان سرش گرمه بذار ببینمش و برم و تمام اینو گفت و شلوارمو کشید پایین و گفت وای عجب کوس و کون خوشگلی داری خاک تو سر شوهرت من جاش بودم نمیمردم این کوس و کون آرزوی همه مردای دنیاست با دستاش کونمو نوازش میکرد و قربون صدقش میرفت گفتم دو دقیقه صبر کن الان کارم تموم میشه بریم توی اتاق اینجا یهو روژین میاد دوست ندارم جلو بچه گفت این که نمی فهمه توی این سن الانم که سرگرمه تلویزیون دیدنه دستمو شستم و ظرفا رو گذاشتم برای بعد و شلوارمو کشیدم بالا و گفتم بریم توی اتاق تا تکلیف تو رو روشن کنم و راه افتادم سمت اتاق و رفتم داخل اتاق و فرزاد هم اومد داخل و در رو بستم و گفتم چیه دم کونم موس موس میکنی ؟شلوارم رو کامل درآوردم گفتم بیا ببین و برو گمشو بی شرف عوضی این خوبه ؟ناموستو مجبور کنی برات لخت بشه خوبه ؟ و زدم زیر گریه بغلم کرد و پیشونیمو بوسید گفت به منم حق بده این شهوت کوفتی بدجوری بهم فشار آورده بود گفتم منم درکت کردم گذاشتم ببینی دیگه الان دیدی ؟
گفت تو اصلا نذاشتی فحش و دعوا و گریه گفتم آخه باورش برام سخته که این تویی که … گفت باشه الان خودم شلوارتو پات میکنم میریم بیرون و تمام اما تو رو خدا بذار برای آخرین بار ببینم شون گفتم باشه ،پشتمو کردم تا کونمو خوب ببینه یه چند باری نوازشش کرد و بوسیدش بعدش برگشتم تا کوسمو ببینه که 4 بار بوسیدش و شروع کرد لیس زدن حس خوبی بهم میداد و گذاشتم به کارش ادامه بده آروم آروم شهوتم تحریک شد و ناخوداگاه خودم سرشو به کوسم فشار میدادم بهش گفتم فرزاد یه لحظه صبر کن بلند شو رفتم روی تخت دراز کشیدم و پامو باز کردم گفتم حالا بخورش فرزاد یه لبخند زد و گفت آخ جون و شروع کردن خوردن کوسم البته بلد نبود واسه همین خودم بهش گفتم که چطوری بخوره و اینکه هم انگشتشو بکنه توی کوسم هم اینکه بالاشو بخوره توی اوج لذت بودم که صدای ریحانه شاگرد مامان اومد که صدام میکرد زود بلند شدم شلوارمو پوشیدم و رفتم ببینم چیکارم داره که گفت مامانتون گفتن توی یخچال اون شیرینی ها رو بدید از توی یخچال شیرینی ها رو بهش دادم و برگشتم توی اتاق به فرزاد گفتم خاک بر سرم شد ساعت 10و نیم صبحه هیچ کاری هم برای ناهار نکردم ظرفای صبحانه هم مونده گفت جلوتو دیدی ؟ نگاه کردم دیدم جلوی شلوارم یه دایره بزرگ خیسه و گفتم خاک بر سرم آبروم رفت و دوتایی خندیدیم یه شلوار دیگه پوشیدم و رفتم سراغ درست کردن ناهار چون اگر مامان میومد و ناهار آماده نبود و میگفت پس چیکار میکردی جوابی نداشتم بدم ناهار ماکارانی درست کردم مامان اومد و ناهارشو خورد و رفت و روژین هم خوابوندم و یه دامن کوتاه تا روی زانو پوشیدم و رفتم دستشویی از دستشویی که اومدم یه سر رفتم توی اتاق فرزاد که گفت جونم چه دامن خوشگلی از این لباسا نمی پوشیدی ؟
گفتم پاشو برام بخورش پاشو گفت دمت گرم رفتم روی تخت دراز کشیدم و شروع کرد خوردن و انگشت کردن توی کوسم آرامش و لذت مطلق بود من یه زن بیوه بودم که کوسش کیر می خواست و فرزاد یه پسر کوس ندیده بود که کیرش کوس می خواست مغزم دیگه کار نمیکرد می خواستم کیر فرزاد رو هر طور شده بکنم توی کوسم که بدجور بهش نیاز داشتم فرزادم حق داره بذار لذت سکس با یه زن رو بچشه شهوتم مغزم رو تعطیل کرده بود بهش گفتم بسه و بلند شدم و بهش گفتم واقعیتش اینه که یه زن رو با انگشت نمی کنن و شلوارکش و کشیدم پایین و کیر شق شدشو توی شورت گرفتم و گفتم کوس یه زنو باید با کیرت بکنی و شورتشو کشیدم پایین و شروع کردم خوردن کیرش که زود هم شق شد و خوابیدم پامو باز کردم و گفتم بیا بکنش توی کوسم و کیرشو کرد توی کوسم گفتم آخ جون قربون کیرت فرزاد جونم کوس دیدنی نیست داداشی باید بکنیش بکن کوسمو بکن از امروز عاشق کوسم میشی دیگه هر روز خودم بهت کوس میدم هر چقدر بخوای بهت کوس میدم فرزاد با کار غیر منتظرمو حرفام شوکه شده بود و فقط توی کوسم تلمبه میزد حتی آبش اومد نگفت و ریختش توی کوسم بهش گفتم توله سگ غلط کردی که آبت اومد فوری سروع کردم خوردن کیرش تا دوباره شق بشه بدبخت هیچ کدوم از این اتفاق ها باورش نمیشد و شوکه فقط منو نگاه میکرد و هر چیزی می گفتم انجام میداد دوباره کیرشو شق کردم و گفتم بکنه توی کوسم و شروه کرد تلمبه زدن بهش گفتم فهمیدی یه مرد باید با کوس یه زن چیکار کنه ؟ می خواستی کوسمو ببینی ؟ کوسو باید بکنی تند تر تند تر فرزاد تندتر تندتر توله سگ گفت تندتر از این نمیشه گفتم تندتر توله سگ توله سگ توله سگ توله سگ و هر دومون با هم ارضا شدیم هم من هم فرزاد برای بار دوم آبش اومد.
فرزاد رفت دستشویی و من تازه فهمیدم چیکار کردم!
نای بلند شدن نداشتم که فرزاد اومد داخل اتاق و گفت خیلی حال داد دمت گرم و بوسیدم نمیدونم خجالت می کشیدم ترسیده بودم نمیدونم اما یه حس نامطلوبی داشتم که فرزاد دستمو گرفت تا بلند شدم و رفتم دستشویی ،توی دستشویی به خودم گفتم کاری که نباید انجام می شد انجام شد پس از الان بذار جفتمون از این شرایط لذت ببریم اومدم بیرون و رفتم یه شربت پرتقال با یه نون خامه ای خوردم و به فرزاد گفتم میای حمومم بدی ؟
گفت آخ جون بریم و با خودم بردمش حموم و گذاشتم برام لیف و صابون بزنه تا همه جامو دیده باشه و لمس کرده باشه
از حموم که اومدیم توی اتاق موقعی که داشت با حوله خشکم می کرد گفت کی باورش میشه من کوس به این خوشگلی رو کردم ؟گفتم از الان هر چقدر دلت بخواد میتونی بکنیش و چندین بار بوسیدش.
از اون روز یه جوری تحریکش میکردم که حتی شوهرمم اینجوری تحریک نکرده بودم درسته مجرد بود و سنش کم بود اما تجربه کوس کردنش از همه همسن و سالهاش حتی اونایی که متاهل بودن بیشتر بود.
یه روز انقدر تحریکش کردم و اونم انقدر برام خورد که هر دومون بد جوری شهوتی بودیم بخاطر اینکه روژین ضد حال نزنه وسط سکس باب اسفنجی رو با صدای بلند براش گذاشتم و پشت سرش روی مبل فرزاد داشت توی کوسم تلمبه میزد .
فرزاد آبش اومد و گفتم بده برات بخورم من هنوز می خوام گفت تو واقعا با شوهرتم اینکارو میکردی ؟ گفتم نه .
گفت دهنمو سرویس کردی چرا تو سیر نمیشی ؟
گفتم ببین بچه وظیفه توئه از کیر سیرم کنی بگو نمی تونم گفت امروز این بار دومه تخمم درد میکنه گفتم خاک بر سر تو مرد که با دو بار سکس تخمت درد می گیره نخواستم گمشو تو همون کوس لیسی هم از سرت زیاد بود تو و چه به کوس کردن پسره شل کمر و رفت دستشویی که موبایلم زنگ زد مامان بود رفتم توی اتاق جواب دادم گفت از طرف خیریه میخواد با مولود خانم برن قم گفت من نمی خواستم برم مادر مولود خانم اصرار کرد دیگه گفتم روشو زمین نندازم گفتم باشه مامان اشکالی نداره التماس دعا سوغاتی هم یادت نره.
گفتم هوووورا فرزاد کوس لیس ؟فرزاد کوس لیس ؟ فرزاد شل کمر؟ داشت با روژین باب اسفنجی میدید گفت نگو اینجوری جلوی بچه گفتم فرزاد بی خایه ؟ بلند شد اومد سمتم گفت جنده میام یه جوری میکنمت نتونی تا آخر عمرت صاف راه بری گفتم جون مرده و حرفش بیا بکن تاپ و دامنمو درآوردم لخت لخت شدم بهش گفتم بیا بکن بیا بکن دیگه مرد نیستی گفت نکن جلو بچه گفتم مامان بچه می خواد ؟ می تونی ؟گفت نه گفتم پس خفه شو کوس لیس شل کمر لباسامو پوشیدم رفتم توی آشپزخونه اومد گفت مامان چی گفت؟
گفتم گفت امشب و فردا نمیاد با مولود خانم و بچه های خیریه رفتن قم گفت آخ جووون یه نگاهش کردم گفتم شل کمر کوس لیس گفت باشه جنده گفتم بگو هرزه جنده اینجوری بیشتر بهم میچسبه گفت هرزه جنده امشب به یه شرط کوستو میکنم با دستاش کونم گرفته بود گفت به شرطی که اینو هم بکنم گفتم جووونم قبوله الان یه معجون درست می کنم تا دیگه تخمت درد نگیره و امشب برنامه های زیادی برات دارم کوس لیس من گفت من کوس کنتم هرزه جنده نه کوس لیس گفتم امشب یه مهارت لیسیدن دیگه هم یاد میگیری معجون رو درست کردم و خورد و اون رفت سراغ بازی و خوابوندن روژین منم رفتم حمام ،وقتی اومدم فرزاد روژین رو خوابونده بود و خودشم کنارش خوابیده بود گفتم بذارم یکم بخوابه تا سرحال باشه و شبمون رو خراب نکنه

نوشته: فرحناز

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • 2 قسمت فیلم بدن نمایی پریسا که ممه ها و کصشو نشون میده . کلیپ اول تایم: 04:55 - حجم: 6 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم   کلیپ دوم تایم: 00:41 - حجم: 4 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های بدن نمایی و خودارضایی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • 2 قسمت فیلم بدن نمایی آمنه با فیس کامل برای دوست پسرش . کلیپ اول تایم: 04:55 - حجم: 31 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم   کلیپ دوم تایم: 02:07 - حجم: 14 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های بدن نمایی و خودارضایی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • 2 قسمت فیلم بدن نمایی تینیجر هات و حشری در حمام با چهره . کلیپ اول تایم: 01:32 - حجم: 10 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم   کلیپ دوم تایم: 02:05 - حجم: 13 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های بدن نمایی و خودارضایی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • زن بیوه × تابو × برادر × داستان سکسی × سکس زن بیوه × داستان زن بیوه × سکس تابو × داستان تابو × داستان برادر × سکس برادر × هر زنی توی وجودش یه هرزه جنده داره 25سالم بود که شوهرم فوت کرد و من و دختر 3 سالم رو تنها گذاشت منم پولی نداشتم و برگشتم خونه پدریم ،بابام یک سالی میشد فوت کرده بود و مامانمم کلاس خیاطی داشت و خرجمون از مستمری بابام و کلاس خیاطی مامانم میگذشت تازه داداش کوچیکم فرزاد هم دانشگاه آزاد میرفت و شهریه دانشگاه اونم بود منم دوست داشتم کار کنم تا کمک خرجمون باشه اما مامانم قبول نکرد و گفت تو به کارهای خونه و دخترت برس مامانم از صبح تا ظهر کلاس خیاطی داشت و ناهار می خورد و میرفت بازار برای پارچه و گرفتن سفارش عمده و خیریه همسایمون مولود خانم سر میزد و شب مولود خانم میرسوندش خونه تقریبا این برنامه هر روزش بود به جز اینکه اتفاق خاصی بیفتد فرزاد هم در هفته 3 روز از صبح تا عصر دانشگاه بود تقریبا توی خونه بیشتر اوقات تنها بودم واقعا حوصلم سر میرفت بهترین روزهام روزایی بود که فرزاد خونه بود هم با هم خیلی حرف میزدیم هم با دخترم روژین بازی میکرد و از نق نق هاش راحت میشدم یه روز صبح بیدار شدم روژین و فرزاد خواب بودن حوله ام رو آماده کردم رفتم یه دوش بگیرم وقتی دوش گرفتم حولمو دور خودم پیچیدم و اومدم رفتم توی اتاق لباس یه تاپ و شلوار پوشیدم خواستم بیام بیرون که فرزاد اومد توی اتاق و در رو هم بست بهش گفتم چته خرخون ؟ چسبوندم به دیوار و دستش روی کش شلوارم بود و می خواست شلوارم رو بکشه پایین و میگفت فرحناز تو رو خدا ؟ تو رو جون هر کی دوست داری ؟ می خوام فقط ببینمش گفتم خیلی بی شرفی من خواهرتم گفت نمیگم که کاری کنیم فقط می خوام ببینمش دستمو به کش شلوارم گرفته بودم و گفتم فرزاد عوضی بس کن ما خواهر برادریم گفت نمیگم که کاری کنیم فقط می خوام ببینمش همه دوستام دوست دختر دارن از کوس دوست دختراشون میگن من فقط می خوام ببینمش گفتم گمشو عوضی یعنی تو تا حالا ندیدی ؟ گفت می خوام واقعیشو ببینم تو رو خدا فقط یه لحظه ؟انقدر التماس کرد دلم براش سوخت گفتم این اولین و آخرین بارت باشه گفت قووول میدم دستمو از روی کش شلوارم برداشتم و آروم شلوارم رو کشید پایین شورت نمی پوشیدم و کوس تمیز و سفیدم رو دید گفت وای چقدر خوشگله مثله توی فیلما مو هم نداره و خم شد بوسیدش گفت چه بوی خوبی میده خندم گرفته بود از حرفا و رفتاراش چند بار بوسیدش و لیسش زد و شروع کرد خوردنش تمام صورتش توی کوسم بود منم خیلی وقت بود سکس نداشتم شهوتم تحریک شده بود و حس لذت بردن باعث شد بهش اجازه بدم به کارش ادامه بده که صدای روژین اومد و گفتم بسه بسه روژین بیدار شده و بلند شد و منم شلوارم رو کشیدم بالا و رفتم دست و صورت روژین رو شستم و صبحانه تخم مرغ نیمرو درست کردم و 3 تایی خوردیم و برای روژین زدم کارتون ببینه چون فقط با پخش کارتون بود که می نشست جلو تلویزیون تا من به کارام برسم داشتم ظرفای تخم مرغی رو می شستم که فرزاد از پشت بغلم کرد گفتم تو قول دادی گفت تو رو خدا بذار کونتم ببینم گفتم گم میشی یا جیغ بزنم ؟ گفت جیغ بزن اولین نفر بچه خودت میترسه و گریه میکنه الان سرش گرمه بذار ببینمش و برم و تمام اینو گفت و شلوارمو کشید پایین و گفت وای عجب کوس و کون خوشگلی داری خاک تو سر شوهرت من جاش بودم نمیمردم این کوس و کون آرزوی همه مردای دنیاست با دستاش کونمو نوازش میکرد و قربون صدقش میرفت گفتم دو دقیقه صبر کن الان کارم تموم میشه بریم توی اتاق اینجا یهو روژین میاد دوست ندارم جلو بچه گفت این که نمی فهمه توی این سن الانم که سرگرمه تلویزیون دیدنه دستمو شستم و ظرفا رو گذاشتم برای بعد و شلوارمو کشیدم بالا و گفتم بریم توی اتاق تا تکلیف تو رو روشن کنم و راه افتادم سمت اتاق و رفتم داخل اتاق و فرزاد هم اومد داخل و در رو بستم و گفتم چیه دم کونم موس موس میکنی ؟شلوارم رو کامل درآوردم گفتم بیا ببین و برو گمشو بی شرف عوضی این خوبه ؟ناموستو مجبور کنی برات لخت بشه خوبه ؟ و زدم زیر گریه بغلم کرد و پیشونیمو بوسید گفت به منم حق بده این شهوت کوفتی بدجوری بهم فشار آورده بود گفتم منم درکت کردم گذاشتم ببینی دیگه الان دیدی ؟ گفت تو اصلا نذاشتی فحش و دعوا و گریه گفتم آخه باورش برام سخته که این تویی که … گفت باشه الان خودم شلوارتو پات میکنم میریم بیرون و تمام اما تو رو خدا بذار برای آخرین بار ببینم شون گفتم باشه ،پشتمو کردم تا کونمو خوب ببینه یه چند باری نوازشش کرد و بوسیدش بعدش برگشتم تا کوسمو ببینه که 4 بار بوسیدش و شروع کرد لیس زدن حس خوبی بهم میداد و گذاشتم به کارش ادامه بده آروم آروم شهوتم تحریک شد و ناخوداگاه خودم سرشو به کوسم فشار میدادم بهش گفتم فرزاد یه لحظه صبر کن بلند شو رفتم روی تخت دراز کشیدم و پامو باز کردم گفتم حالا بخورش فرزاد یه لبخند زد و گفت آخ جون و شروع کردن خوردن کوسم البته بلد نبود واسه همین خودم بهش گفتم که چطوری بخوره و اینکه هم انگشتشو بکنه توی کوسم هم اینکه بالاشو بخوره توی اوج لذت بودم که صدای ریحانه شاگرد مامان اومد که صدام میکرد زود بلند شدم شلوارمو پوشیدم و رفتم ببینم چیکارم داره که گفت مامانتون گفتن توی یخچال اون شیرینی ها رو بدید از توی یخچال شیرینی ها رو بهش دادم و برگشتم توی اتاق به فرزاد گفتم خاک بر سرم شد ساعت 10و نیم صبحه هیچ کاری هم برای ناهار نکردم ظرفای صبحانه هم مونده گفت جلوتو دیدی ؟ نگاه کردم دیدم جلوی شلوارم یه دایره بزرگ خیسه و گفتم خاک بر سرم آبروم رفت و دوتایی خندیدیم یه شلوار دیگه پوشیدم و رفتم سراغ درست کردن ناهار چون اگر مامان میومد و ناهار آماده نبود و میگفت پس چیکار میکردی جوابی نداشتم بدم ناهار ماکارانی درست کردم مامان اومد و ناهارشو خورد و رفت و روژین هم خوابوندم و یه دامن کوتاه تا روی زانو پوشیدم و رفتم دستشویی از دستشویی که اومدم یه سر رفتم توی اتاق فرزاد که گفت جونم چه دامن خوشگلی از این لباسا نمی پوشیدی ؟ گفتم پاشو برام بخورش پاشو گفت دمت گرم رفتم روی تخت دراز کشیدم و شروع کرد خوردن و انگشت کردن توی کوسم آرامش و لذت مطلق بود من یه زن بیوه بودم که کوسش کیر می خواست و فرزاد یه پسر کوس ندیده بود که کیرش کوس می خواست مغزم دیگه کار نمیکرد می خواستم کیر فرزاد رو هر طور شده بکنم توی کوسم که بدجور بهش نیاز داشتم فرزادم حق داره بذار لذت سکس با یه زن رو بچشه شهوتم مغزم رو تعطیل کرده بود بهش گفتم بسه و بلند شدم و بهش گفتم واقعیتش اینه که یه زن رو با انگشت نمی کنن و شلوارکش و کشیدم پایین و کیر شق شدشو توی شورت گرفتم و گفتم کوس یه زنو باید با کیرت بکنی و شورتشو کشیدم پایین و شروع کردم خوردن کیرش که زود هم شق شد و خوابیدم پامو باز کردم و گفتم بیا بکنش توی کوسم و کیرشو کرد توی کوسم گفتم آخ جون قربون کیرت فرزاد جونم کوس دیدنی نیست داداشی باید بکنیش بکن کوسمو بکن از امروز عاشق کوسم میشی دیگه هر روز خودم بهت کوس میدم هر چقدر بخوای بهت کوس میدم فرزاد با کار غیر منتظرمو حرفام شوکه شده بود و فقط توی کوسم تلمبه میزد حتی آبش اومد نگفت و ریختش توی کوسم بهش گفتم توله سگ غلط کردی که آبت اومد فوری سروع کردم خوردن کیرش تا دوباره شق بشه بدبخت هیچ کدوم از این اتفاق ها باورش نمیشد و شوکه فقط منو نگاه میکرد و هر چیزی می گفتم انجام میداد دوباره کیرشو شق کردم و گفتم بکنه توی کوسم و شروه کرد تلمبه زدن بهش گفتم فهمیدی یه مرد باید با کوس یه زن چیکار کنه ؟ می خواستی کوسمو ببینی ؟ کوسو باید بکنی تند تر تند تر فرزاد تندتر تندتر توله سگ گفت تندتر از این نمیشه گفتم تندتر توله سگ توله سگ توله سگ توله سگ و هر دومون با هم ارضا شدیم هم من هم فرزاد برای بار دوم آبش اومد. فرزاد رفت دستشویی و من تازه فهمیدم چیکار کردم! نای بلند شدن نداشتم که فرزاد اومد داخل اتاق و گفت خیلی حال داد دمت گرم و بوسیدم نمیدونم خجالت می کشیدم ترسیده بودم نمیدونم اما یه حس نامطلوبی داشتم که فرزاد دستمو گرفت تا بلند شدم و رفتم دستشویی ،توی دستشویی به خودم گفتم کاری که نباید انجام می شد انجام شد پس از الان بذار جفتمون از این شرایط لذت ببریم اومدم بیرون و رفتم یه شربت پرتقال با یه نون خامه ای خوردم و به فرزاد گفتم میای حمومم بدی ؟ گفت آخ جون بریم و با خودم بردمش حموم و گذاشتم برام لیف و صابون بزنه تا همه جامو دیده باشه و لمس کرده باشه از حموم که اومدیم توی اتاق موقعی که داشت با حوله خشکم می کرد گفت کی باورش میشه من کوس به این خوشگلی رو کردم ؟گفتم از الان هر چقدر دلت بخواد میتونی بکنیش و چندین بار بوسیدش. از اون روز یه جوری تحریکش میکردم که حتی شوهرمم اینجوری تحریک نکرده بودم درسته مجرد بود و سنش کم بود اما تجربه کوس کردنش از همه همسن و سالهاش حتی اونایی که متاهل بودن بیشتر بود. یه روز انقدر تحریکش کردم و اونم انقدر برام خورد که هر دومون بد جوری شهوتی بودیم بخاطر اینکه روژین ضد حال نزنه وسط سکس باب اسفنجی رو با صدای بلند براش گذاشتم و پشت سرش روی مبل فرزاد داشت توی کوسم تلمبه میزد . فرزاد آبش اومد و گفتم بده برات بخورم من هنوز می خوام گفت تو واقعا با شوهرتم اینکارو میکردی ؟ گفتم نه . گفت دهنمو سرویس کردی چرا تو سیر نمیشی ؟ گفتم ببین بچه وظیفه توئه از کیر سیرم کنی بگو نمی تونم گفت امروز این بار دومه تخمم درد میکنه گفتم خاک بر سر تو مرد که با دو بار سکس تخمت درد می گیره نخواستم گمشو تو همون کوس لیسی هم از سرت زیاد بود تو و چه به کوس کردن پسره شل کمر و رفت دستشویی که موبایلم زنگ زد مامان بود رفتم توی اتاق جواب دادم گفت از طرف خیریه میخواد با مولود خانم برن قم گفت من نمی خواستم برم مادر مولود خانم اصرار کرد دیگه گفتم روشو زمین نندازم گفتم باشه مامان اشکالی نداره التماس دعا سوغاتی هم یادت نره. گفتم هوووورا فرزاد کوس لیس ؟فرزاد کوس لیس ؟ فرزاد شل کمر؟ داشت با روژین باب اسفنجی میدید گفت نگو اینجوری جلوی بچه گفتم فرزاد بی خایه ؟ بلند شد اومد سمتم گفت جنده میام یه جوری میکنمت نتونی تا آخر عمرت صاف راه بری گفتم جون مرده و حرفش بیا بکن تاپ و دامنمو درآوردم لخت لخت شدم بهش گفتم بیا بکن بیا بکن دیگه مرد نیستی گفت نکن جلو بچه گفتم مامان بچه می خواد ؟ می تونی ؟گفت نه گفتم پس خفه شو کوس لیس شل کمر لباسامو پوشیدم رفتم توی آشپزخونه اومد گفت مامان چی گفت؟ گفتم گفت امشب و فردا نمیاد با مولود خانم و بچه های خیریه رفتن قم گفت آخ جووون یه نگاهش کردم گفتم شل کمر کوس لیس گفت باشه جنده گفتم بگو هرزه جنده اینجوری بیشتر بهم میچسبه گفت هرزه جنده امشب به یه شرط کوستو میکنم با دستاش کونم گرفته بود گفت به شرطی که اینو هم بکنم گفتم جووونم قبوله الان یه معجون درست می کنم تا دیگه تخمت درد نگیره و امشب برنامه های زیادی برات دارم کوس لیس من گفت من کوس کنتم هرزه جنده نه کوس لیس گفتم امشب یه مهارت لیسیدن دیگه هم یاد میگیری معجون رو درست کردم و خورد و اون رفت سراغ بازی و خوابوندن روژین منم رفتم حمام ،وقتی اومدم فرزاد روژین رو خوابونده بود و خودشم کنارش خوابیده بود گفتم بذارم یکم بخوابه تا سرحال باشه و شبمون رو خراب نکنه نوشته: فرحناز
    • همکارم منو گایید - 3 تو قسمت قبلی نوشتم که مسئول امور کارکنان به من زنگ زده بود( البته بیشتر برای نشون دادن خودش و اینکه مثلاً کاره ای هست درحالیکه مهرداد پیش اونم رفته بود و گفته بود که من کاری ازم برنمیاد)سلام کردم و جواب سلام من رو داد و گفت که یه خبر خوب دارم براتون ما فردا جلسه ی کمیته پرسنلی داریم که قرار هست در مورد شما هم صحبت بشه چون ظاهراً در حکم شما اشتباهی شده. گفتم چه اشتباهی که جواب داد بیشتر از این نمی توانم توضیح بدم.قطع کرد و من از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم بعد از یک ربع از یک خط ایرانسل ناشناس برام اس ام اس اومد که فردا خبرهایی می‌شنوی و می بینی که من سر قولم هستم.فهمیدم که جهانیه .ولی برای اینکه مطمئن بشم نوشتم شما؟ برام نوشت بعد از اینکه حکم ات اومد باید تسویه کنی. از خوشحالی داشتم بال در میاوردم بدون اینکه فکر کنم نوشتم.چشم. خواستم پاک کنم که یادم اومد تو پیامک فقط اس ام اس ها برای خودمون پاک میشه ولی بازم پاکش کردم که کسی نبینه .تو کونم عروسی بود .فرداش همه اش منتظر خبر بودم و داشتم سیستم رو چک میکردم ببینم تو دیدگاه برام حکم اومده یا نه؟ تا اینکه بازم نزدیکی‌ها ی ظهر از دفتر مدیر تماس گرفتند که برم پیش مدیر .بدون فوت وقت رفتم دفتر مدیر و منشی ازم خواست که برم داخل اتاق.سلام کردم و سعی میکردم که خودم رو بیخبر نشون بدم.مدیر گفت بشین و ازم پرسید که تو بایگانی کارت خوبه یانه؟ شوکه شدم جواب دادم آقای مدیر من تو بخش قبلی راحت تر بودم و نمی دونم چرا به کار تو بایگانی عادت نکردم.البته یکم کار کردن پیش آقای محمدپور هم برام سخته.پرسید چرا سخته که نتونستم بگم که هیزه و با چشماش داره منو میخوره(البته تو این چند روز از بس حواسم پرت بود اصلأ بهش توجهی نداشتم) ولی گفتم چون اصلأ رعایت یه خانوم رو نمی‌کنند و از نظر رعایت بهداشت هم من واقعا اذیت میشم.در جواب گفت کمی تحمل کن تا این رو گفت استرس وجودم رو گرفت و ترسیدم که باز هم باید تو همون قسمت بمونم و هم اینکه مفت و مجانی حیثیتم رو بر باد دادم. ولی بعدش که گفت ما حکم شما رو برای قسمت قبلی زدیم و آقای محسنی که تازه به شهر ما منتقل شده‌اند رو قرار هست که بدیم جای شما تو بایگانی.ولی دو روز طول می‌کشه که ایشون بیاد اینجا و شما این دو روز هم اونجا کار می‌کنی و بعد برمی‌گردی سر کار قبلی.البته الان صدات کردم که بهت خبر بدم تا بدونی که کارمندان ما برامون ارزشمندند ولی اگه درست کار نکنند به راحتی میتونیم کار رو براشون سخت کنیم.در پایان هم ازم خواست برم سر کارم و به کارم برسم منم ازش تشکر کردم و بیرون اومدم تا برسم به بایگانی یه پیامک دیگه برام اومد که برای تسویه آماده ای؟جواب دادم هنوز که چیزی نشده .اونم نوشت مگه خبرها بهت نرسیده؟ نوشتم مدیر گفت چند روز دیگه منتقل میشم هر وقت منتقل شدم چشم.اینقدر ذوق زده بودم که اگه اونجا بود یه حال درست و حسابی بهش میدادم.البته هم از روی ترس از اینکه دوباره برام دردسر نشه و هم از بابت اینکه دفعه ی قبل واقعاً بهم حال داده بود ته دلم راضی بودم ولی هنوز هم پریودم تموم نشده بود و هم نوبت مهرداد بود که این ده روز رو براش جبران کنم.پیامها رو پاک کردم و به مهرداد زنگ زدم و ماجرای انتقالم رو بهش گفتم. اونم خوشحال بود شب رفتیم بیرون و شام خوردیم .فرداش پریودم تموم شد و یه سکس جانانه با مهرداد کردیم .دو روز گذشت و وقتی دیدگاهم(توی ادارات مثل یه کارتابل خصوصی است ) رو برای شاید هزارمین بار تو اون روز چک کردم دیدم حکم اومده و از شنبه برمی‌گردم کار قبلی ام.به هر کی که خبر داشت از فاطی و آرزو و مهرداد بگیر تا جهانی البته به شماره ی ایرانسلش زنگ زدم که جهانی گفت امروز وقت تسویه حساب است.بهش گفتم فردا میام که گفت دفتر پسرش نمیشه و بعد از خروج باهات هماهنگ میکنم.از اداره که در اومدم موبایلم زنگ زد جهانی بود گفت فردا ساعت ۴ میام دنبالت تا ببرمت به ویلا.( البته ویلا که چه عرض کنم تو زمینهای پدریش که۱۵ کیلومتر از مرکز شهر فاصله داشت یه خونه ی ۷۰متری ساخته بود)البته بهم گفت که این دفعه خوب به خودم برسم و مثل دفعه ی قبل نمی خواد که با لباس رسمی و اداری برم پیشش .خونه که رسیدم مهرداد قبل از من اومده بود همدیگه رو بغل کردیم به مهرداد گفتم که فردا با همکاران خانم قراره بریم کافی شاپ و برگشتم به سر کار قبلی ام رو جشن بگیریم.اونم قبول کرد و قرار شد فردا رهام رو بعد از ناهار ببره خونه ی مامانش.فردا از سر کار برگشتم و یه دوش گرفتم و شیوه کردم .مهرداد اومد و ناهار رو خوردیم و رهام رو برداشت و رفت بزارن خونه ی مامانش.منم یه آرایش لایت کردم .شلوار جذب کوتاه مشکی پوشیدم.یه تاپ طلایی با مانتو کوتاه و کفش پاشنه دار پوشیدم .موهایم رو با سشوار درست کردم و ادکلن لانکوم زدم .به جهانی پیام دادم که دارم با اسنپ میام و اون زودتر جلوی کافی شاپ آماده باشه تا من با اون سر و وضع جلوی کافی شاپ نمونم اسنپ زدم رفتم دیدم ماشین جهانی اونجا ایستاده،سوار شدم جهانی وقتی دید گفت اوفففف چیکار کردی؟بو میکرد و می‌گفت فدات شم ولی من راستش بازم خجالت می‌کشیدم اما گفتم دیگه باید بدهی ام رو می دادم دیگه.گفت یه کارمند دولت با این سر و وضع رو باید هم داد پیش محمدپور کار کنه و بعد هم خندید. گفتم تو رو خدا تنهایی دیگه؟ کس دیگه ای که اونجا نیست؟ گفت دیوونه من که بخاطر خودمم هم که شده نمی‌گذارم کسی بفهمه .تازه اش هم مگه من تو رو مگه با کسی شریک میشم؟ خیالم راحت شد .دست راستش تا زمان رسیدن به ویلا رو ران و لای پام بود و تا اونجا منو مالید.از اونجایی که شیشه ی ماشینش دودی بود و ویلاش خارج از ده بود کسی متوجه حضور من نبود در حیاط رو باز کرد و ماشین رو تو حیاط نگه داشت و رفت در خونه رو باز کرد و رفت تو. من هم یکی دو دقیقه بعد رفتم داخل .تا وارد خونه شدم دیدم جهانی یه تشک آورده داره پهن می‌کنه روی زمین.جهانی تا منو دید بغلم کرد و لب تو لب شدیم بعد از دو سه دقیقه لبامون رو از هم جدا کردیم بهش گفتم که دفعه ی آخر هستش دیگه؟ اونم گفت اگه تو بخواهی آره. گفتم من نمیخواهم به شوهرم خیانت کنم و دوست دارم دفعه ی آخر باشه،و اگه تو قول بدی که اینجوری باشه حالی بهت میدم که تا آخر عمرت فراموش نکنی.اونم قول داد و من لبم رو گذاشتم تو لبش و شروع به باز کردن دکمه های پیراهنش کردم اونم بیکار نبود و کونم رو از شلوارم داشت می مالید.پیراهن و لباس زیرش رو درآوردم و نشستم زیپ شلوارش رو باز کردم و درآوردم.اونم مانتوم رو درآورد خواستم تاپ و شلوارم رو در بیارم که نذاشت و گفت خودم می‌خوام لختت کنم.شلوارم رو به زور از پام کشید بیرون و تاپم رو با یه دست داشت درمی‌آورد درحالیکه با اون یکی دستش داشت کسم رو از زیر شرت میمالید.تا سوتینم رو باز کرد هلش دادم رو تشک و شروع به خوردن سینه هاش کردم کیرش رو از زیر شرتش گرفتم تو دستم و باهاش ور میرفتم که سفت سفت بود.شرتش رو در آوردم رفتم سراغ کیرش و بعد چند لیس کل کیرش رو کردم تو دهانم و براش ساک زدن.جوری ساک زدم که صدای آهش کل فضا رو گرفته بود و ۵دقیقه ای آبش اومد.با دستمال پاکش کردم و بهش گفتم الان تسویه ایم آقای جهانی ولی یه دستخوش هم بهت میدم که کیف کنی.اونم گفت مهسا جون لااقل اینجا منو جهانی صدا نکن و بهم بگو محمد.اومد شرتم رو درآورد و منو به حالت سگی خوابوند بالش رو گذاشت زیر شکمم و از پشت کس و کونم رو داشت میخورد که منم این دفعه با تمام وجودم داشتم آه می‌کشیدم اونم قربون صدقه ام می رفت.بازم69 شدیم و بخور بخور کردیم که من بازم لرزیدم و آبم اومد.بعد محمد اومد روم و بازم کیرش رو به کسم می‌مالید منم التماس میکردم که بکن تو که میگفت التماس کن و بگو که محمد کیرت رو می‌خوام، منم میگفتم ولی بازم نمی کرد میگفت بگو مهسا جنده ی محمده که منم می گفتم،می گفت بگو کیرت رو تو کونم می‌خوام منم که داشتم از خماری کیرش می مردم اونم گفتم تا این که با خیس کردن کیرش با آب کس من سر کیرش رو گذاشت تو کسم .یه آهی کشیدم و محمد شروع کرد به آروم تلمبه زدن و خوردن سینه هام و لبم که منو به اوج شهوت رسوند وبعد از نزدیک به ۷،۸ دقیقه بازم خالی شدم .محمد کیرش رو درآورد و یه بار دیگه ازم خواست که براش ساک بزنم یکی دو دقیقه براش ساک زدم که گفت باز هم به حالت داگی رو بالش بخوابم منم خوابیدم اومد کونم رو لیس زد و انگشتش رو کرد تو کنم،گفتم تو رو خدا کون نه . گفت خودت گفتی که کیرم رو تو کونت میخوابی.گفتم نه کیرت کلفته درد میکنه .بازم کیرش رو گذاشت از عقب تو کسم منم فقط داشتم لذت می‌بردم اونم هی میگفت کیرم خوبه؟ من هم با سرم تایید میکردم . میگفت کیرم می خوایی.؟ منم بامی گفتم آره.یه دفعه ای گفت میخوایی تو کونت باشه که بازم گفتم آره ،اونم شروع کرد به انگشت کردن کونم و بعد ۲تا انگشت کرد که دردم زیاد شد و گفتم درش بیار پاره شدم ولی دیگه گوش نکرد و همینطور کونم رو با ۲ انگشت داشت باز میکرد.بلند شد و از کشوی اتاق کرم و وازلین آورد گفتم نه محمد ولی گفت بخواب به پشت، تا من خواستم بگم نه منو بزور به پشت خوابوند و کرم رو زد به انگشتانش و دو انگشتش رو کرد تو کونم.داشتم از درد میمردم و فقط میگفتم نه محمد،انگشتانش رو که درآورد برگشتم دیدم داره کرم رو میزنه به کیرش و کیرش رو گذاشت در کونم .دیدم چاره ای ندارم و این ول کن نیست فقط گفتم آروم آروم.محمد گفت عزیزم من که تو رو اذیت نمی کنم.یک کم وازلین زد به سوراخ کونم و آروم سر کیرش رو توی کونم کرد.دیگه داشتم میمردم و چشام سیاهی می‌رفت از بس که کیرش کلفت بودهمونجور نگه داشت تا یکم جا باز کنه.باز یکم دیگه کرد توی کونم و من داشتم از درد منفجر میشدم و داد میزدم.کیرش رو در آورد و باز بهش کرم یا وازلین زد این دفعه سرم رو بالا آورد و لبش رو گذاشت تو لبم و در همون حین بازم کیرش رو تا نصف کرد تو کونم ،منم چشام از اشک پر شده بود ولی چنان لبش رو تو لبم قفل کرده بود که هیچ کاری نمیتونستم بکنم یکم که عادت کرده بودم بقیه ی کیرش رو کرد تو کونم که لبم رو از لبش جدا کردم و داد زدم .با دستانش دهنم رو گرفت و خوابید روی من.یکی دو دقیقه اونجوری موند تا دردم کمتر شد و آروم شروع به تلمبه زدن کرد که بازم درد کونم شروع شد.با اینکه قبلاً به مهرداد کون داده بودم ولی کیر محمد واقعاً کلفت بود و سایز کون من نبود.دیگه یواش یواش دردش کمتر شده بود و محمد هم حرکتش رو سریعتر کرده بود و جای درد تنها رو این دفعه لذت و درد گرفته بود.نزدیک به ۷،۸ دقیقه تو کونم تلمبه زد گفتم نمی‌خواهی خالی بشی؟ گفت دو روزه دارم تقویت میکنم و قرص خوردم که تو رو جر بدم.تازه یه بارم آبم رو آوردی و هنوز باهات کار دارم.گفتم باشه دیگه کونم رو که دیگه جر دادی دربیارش.کیرش رو درآورد و بازم کرد توکسم و من دیگه این دفعه بدون درد داشتم لذت می‌بردم ولی دیگه داشتم پاره میشدم و ناله میکردم. همین ناله ها محمد رو جری تر می کرد و قویتر تلمبه میزد.بازم منو برگردوند و از سر تا پا لیسم زد بلندم کرد و رو کیرش نشوند و با همراهی من ،عقب و جلوم میکرد و گردنم رو لیس میزد .من که از گردن خیلی حساسم باز آه کردنم رو شروع کردم و محکم‌تر روی کیرش بالا و پایین میشدم.محمد که بازم موفق شده بود منو تحریک کنه یه بار دیگه بلندم کرد و این دفعه دستام رو به دیوار چسبوند و کیرش رو از پشت کرد تو کسم درحالیکه از بالا دو تا انگشتش تو کونم بود و این دفعه دیگه درد نداشت.من بازم لرزیدم و پاهام سست شد که محمد با دست چپش منو نگه داشت .یه دقیقه بعد کیرش رو که با آب کسم باز خیس شده بود کرد تو کنم که صدای دادم رفت بالا و اون که انگار انتظار این داد رو داشت زودی جلوی دهنم رو گرفت و تلمبه زد .بهم گفت امروز فقط کونت می‌تونه آب منو بیاره و تحمل کن.نزدیک ۱۰ دقیقه تلمبه زد تو کونم و منو روی زمین خوابوند.کیرش رو کرد تو کسم که التماس کردم تو رو خدا تموم کن محمد.گفت دیگه کم مونده و محکم داشت تلمبه میزد که گفتم در بیار ولی اون همه ی آبش رو ریخت تو کسم.گریه ام گرفته بود که گفت نترس قرص آوردم.من رفتم دستشویی و خودم رو شستم و با آب کسم رو تمیز کردم و برگشتم قرص رو خوردم.ازش پرسیدم چجوری راضی کردی که من برگردم سر کار قبلی؟ گفت همش برنامه ریزی شده بود و یه حرفی قبل از مرخصی به معاون زدم که میدونستم تو جلسه ی کمیته مطرح می‌کنه در حالی که هنوز ثابت نشده بود منم تو مرخصی بودم و موبایلم رو در زمان جلسه خاموش کرده بودم.پنجشنبه اومدم و شواهد رو برای رد اون ادعا به همراه شهادت همکارانت تو اتاق جمع کردم و رفتم پیش مدیر و گفتم با این دلایل و شواهد تو مقصر نیستی و آقای معاون عجله کرده و قبل از اثبات تقصیر تو در جلسه مطرح کرده . مدیر هم گفت تو جلسه ی این هفته اینها رو مطرح کن و مدارک رو هم تحویل امور کارکنان بده.نزدیک به دو ساعت با محمد تو ویلا بودیم و چنان منو کرده بود که نمیتونستم از درد کس و کونم درست راه برم.منو آورد شهر و اسنپ زدم قبل از رسیدن اسنپ به محمد گفتم که آخرین بار بود دیگه که اونم گفت اگه بازم بخواهی در خدمتم ولی اگر نخواهی آخرین بار بود که گفتم بهت گفتم که نمی خوام بیشتر از این به شوهرم خیانت کنم قبل از آمدن اسنپ پیاده شدم و سوار اسنپ شدم و خونه اومدم.لباسهامو در آوردم و لباسشویی ریختم،خودمم حمام رفتم.مونده بودم به مهرداد چی بگم چون هم راه رفتنم مشکل داشت و هم اینکه با این درد و سکس سنگین شب نمی تونستم بهش بدم.تا شب فکرم درگیر بود تااینکه مهرداد با رهام اومدند خونه.با اینکه سعی میکردم زیاد راه نرم تا مهرداد متوجه چیزی نشه ولی موقع نشستن هم نمی تونستم راحت بشینم تازه شب هم در راه بود بلند شدم برم آشپزخونه که مهرداد پرسید چرا اینجوری راه میری منم جواب دادم از کافی شاپ اومدنی تو جوی افتادم و لباسام هم کثیف شدند انگار پام هم کش اومده که گفت پاشو دکتر بریم شاید اتفاقی برای پات افتاده گفتم نه دکتر اداره هم با ما بود و گفت فقط کمی کش اومده و یکم اذیت خواهی داشت و چند روز بعد خوب میشی.فقط نباید بهش فشار بیاری و زیاد حرکت نده.قیافه اش رفت تو هم و یه بخشی شانس هم گفت که من تو دلم خوشحال شدم که لااقل امشب کاریم نداره.از این ماجرا دوسال گذشته و جهانی ۴ماه پیش یه تصادف شدید کرد و نمیتونه راه بره البته دیگه بعد از اون روز هم کاری با من نداشت .نمی دونم شاید به خاطر موقعیتش تو اداره بود که نمی تونست زیاد جلو بره ،شاید هم قولش،قول بودولی بیشتر که فکر کردم به این نتیجه رسیدم که آدمی مثل اون بخاطر خوش قولی نمی تونست بیخیال ما بشه و ترس از موقعیتش بوده که خیلی محتاط عمل میکرد.با تسلطی که بر روانشناسی داشت با اینکه خودش من رو تو اون شرایط قرار داده بودکاملا تو مشتش گرفت و من خودم رو با تمام وجود در اختیارش گذاشتم و اونو فرشته ی نجات خودم دونستم.الانم که با مهرداد سکس می کنم وقتی یاد مخصوصا روز ویلا می‌افتم و از خودم خجالت میکشم. پایان نوشته: مهسا
    • عکس لخت دختر گوشتی ایرانی 2/2 برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • عکس های بدن نمایی دختر سکسی و تپل ایرانی 1/2 برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • فیلم پسره نشسته رو کون دوس دخترش و داره تو کوسش تلمبه میزنه . تایم: 00:33 - حجم: 7 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های سکسی ایرانی روی کلیک بزنید.
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.